بررسی نقش خلاقیت بر هوش هیجانی و هوش کلامی در بین کودکان دبستانی
تعداد صفحات : ۶۶ | قابل ویرایش
نقش و کارکرد مدارس در آستانه هزاره ی سوم میلادی تغییر و جهش چشمگیری پیدا کرده است افزدن برایفای نقش سنتی مدارس مبنی بر تربیت افرادی فرهیخته مدارس عهدهدار پرورش شهروندانی مسوؤل و رشد یافته و برخوردار از مهارتهای اجتماعی و عاطفی نیز هستند (پلیتری، ۲۰۰۶). از اینرو توجّه جدّی و همه جانبه به عواملی که بستر لازم جهت دستیابی به این هدف را فراهم میسازند، اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
«فهرست مطالب»
عنوان صفحه
فصل اول:طرح تحقیق……………………………………………………………………………………………….. ۱
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………….. ۲
بیان مسأله………………………………………………………………………………………………………………. ۴
ضرورت انجام پژوهش……………………………………………………………………………………………….. ۵
سوالات پژوهش……………………………………………………………………………………………………….. ۷
تعریف نظری متغیرها………………………………………………………………………………………………… ۸
تعریف عملیاتی متغیرها……………………………………………………………………………………………. ۱۱
فصل دوم:ادبیات تحقیق……………………………………………………………………………………………. ۱۲
مبانی نظری تحقیق………………………………………………………………………………………………….. ۱۳
هوش هیجانی،مهارت های اجتماعی – هیجانی……………………………………………………………… ۲۰
مدل های هوش هیجانی……………………………………………………………………………………………. ۲۴
پیشینه پژوهش………………………………………………………………………………………………………. ۳۶
فصل سوم:روش تحقیق……………………………………………………………………………………………. ۳۹
روش تحقیق……………………………………………………………………………………………………………. ۴۰
روش گردآوری اطلاعات……………………………………………………………………………………………. ۴۰
جامعه و نمونه آماری پژوهش……………………………………………………………………………………… ۴۱
فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………………. ۴۲
مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………. ۴۳
پاسخ به سوالات تحقیق……………………………………………………………………………………………. ۴۴
فصل پنجم:نتیجه گیری،منابع و مآخذ………………………………………………………………………… ۴۶
نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………. ۴۷
محدودیت های تحقیق……………………………………………………………………………………………… ۴۹
پیشنهادات تحقیق………………………………………………………………………………………………….. ۵۰
ضمایم……………………………………………………………………………………………………………………. ۵۱
پرسشنامه بخش خلاقیت،هوش هیجانی و هوش کلامی…………………………………………………. ۵۲
منابع و مآخذ…………………………………………………………………………………………………………… ۶۵
مقدمه
نقش و کارکرد مدارس در آستانه هزاره ی سوم میلادی تغییر و جهش چشمگیری پیدا کرده است افزدن برایفای نقش سنتی مدارس مبنی بر تربیت افرادی فرهیخته مدارس عهدهدار پرورش شهروندانی مسوؤل و رشد یافته و برخوردار از مهارتهای اجتماعی و عاطفی نیز هستند (پلیتری، ۲۰۰۶). از اینرو توجّه جدّی و همه جانبه به عواملی که بستر لازم جهت دستیابی به این هدف را فراهم میسازند، اجتنابناپذیر به نظر میرسد. بدین منظور توجّه جدّی به رشد عاطفی و اجتماعی دانشآموزان یکی از راهبردهای اساسی در نیل به این هدف بشمار میرود.
رویکرد یادگیری اجتماعی- عاطفی مبتنی بر این باور است که کلیه فرایندها و بخشهای یک نظام آموزشی اعمّ از طرّاحی و برنامهریزی آموزشی و درسی، مدیران، معلّمان، کارکنان، و مطالب و موضوعات درسی میبایست در خدمت آموزش و بهبود مهارتهای اجتماعی و عاطفی یادگیرندگان، قرار گیرند. آموزش مهارتهای هوش هیجانی «قطعه گمشده» آموزشهای اجتماعی و هیجانی است که از ذهن بسیاری از معلمان مغفول مانده است. محیط اجتماعی مدرسه نمونه کوچکی از نظام اجتماعی جامعه تلقی میگردد. روابطی که دانشآموزان با معلمان و همسالان خود در مدارس برقرار میکنند، نقش اساسی در اکتساب نگرشها، باورها و ارزشهای بنیادین اجتماعی دارد و درک دانشآموزان را از جامعه و محیطی که در آن قرار دارند، تحت تاثیر قرار میدهد. مدرسه یکی از مهمترین بافتهای یادگیری مهارتهای هیجانی است. آموزش هیجانی میتواند از طریق گسترهای از تلاشها مانند آموزش کلاسی، فعالیتهای فوقبرنامه، جو و شرایط حمایتی مدرسه، و درگیر کردن دانشآموزان، معلمان و والدین در فعالیتهای اجتماعی صورت گیرد. در صورتی که فرآیند اجتماعی شدن و رشد مهارتهای هیجانی در محیط اولیه خانواده مطلوب نباشد، این امکان وجود دارد تا مدارس از طریق آموزشهای ترمیمی به جبران این کاستیها بپردازند. براین اساس بسیاری از مربیان و روانشناسان نسبت به توجه و توسعه آموزش مهارتهای اجتماعی و هیجانی در مدارس تاکید کردهاند (به نقل از مایر و سالووی، ۱۹۹۷).
تحوّلات عظیمی که در حوزههای هوش و هیجان و خلاقیت رخ داده دیدگاههای سنّتی را زیر سؤال برده و بر ارتباط نزدیک و درهم تنیده هوش و هیجان تأکید نموده است. از پیشگامان این تحوّلات در حوزه هوش و خلاقیت میتوان به گاردنر (۱۹۸۳ به نقل از اشترنبرگ، ۲۰۰۱) اشاره کرد و در حوزه هیجان از کشفیّات ژوزف لی دوکس (به نقل از گلمن، ۱۳۷۹) نام برد. امّا اوج این تحوّلات به مطرح شدن مفهوم «هوش هیجانی» توسط سالووی و مایر(۱۹۹۰)، برمیگردد که آشکارا بر در همتنیدگی هوش و هیجان تأکید میکنند. از نظر آنها «هوش هیجانی» عمدتاً به عنوان توانایی فرد در بازنگری احساسات و هیجانهای خود و دیگران، تمیز قایل شدن میان هیجانها و استفاده از اطلاعات هیجانها در حلّ مسئله و نظمبخشی رفتار تعریف میشود (سالوی و مایر، ۱۹۹۰).
منابع و ماخذ
- جرالدسی، د.، ماروین، آ. گ. ( ۱۳۷۷ ). رفتار درمانی بالینی. (ترجمه ا. علونآبادی). چاپ دوم، مرکز نشر دانشگاهی چمران.
- خسروی، ز.، درویزه، ز.، و رفعتی، م. ( ۱۳۷۷ ). نقش حالتهای خلقی بر شیوه ارزیابی دانشآموزان دختر از توانایی مشکلگشایی خود. .۳۵-۴۵ ،(۱) فصلنامه اندیشه و رفتار، ۴
- رزاقی، ر. ( ۱۳۷۹ ). بررسی تأثیر منبع کنترل بر ایمن سازی درماندگی آموخته شده. پایاننامه کارشناسی ارشد (چاپ نشده). دانشگاه تربیت معلم تهران، تهران.
- شکری، ا. ( ۱۳۸۲ ). بررسی اثر سبکهای شناختی و درماندگی آموخته شده (الگوی خستگی شناختی) بر حل مسائل شناختی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت معلم تهران. تهران.
- قاسمزاده، ح. ( ۱۳۷۵ ). عاطفه و شناخ ت(ویراست دوم). تهران: انتشارات فرهنگیان.
- قربانی، ن.، واتسن، پ. ج.، وبینگ، م. ا. ( ۱۳۷۹ ). شباهت ساختاری هوش هیجانی در ایران و آمریکا. مجموعه مقالات.۱۳۳- علوم انسانی دانشگاهها، ۱۵۳
- -. تأثیر خنده در سلامتی جسم و جان»، حبیب الله صیقلی، روزنامه اعتماد ۹/۵/۱۳۸۴.
- -. پژواک شادی در مغزهای برونگرا»، فرهاد رضایی، روزنامه همشهری ۳۱/۴/۱۳۸۱.
- -. بررسی رابطه بین شخصیت و شادکامی»، عباسعلی حسن خانزاده و لیلی صفیخانی، نشریه اصلاح و تربیت شماره ۱۳۱.
- -. بررسی مقدّماتی پایایی و روایی پرسشنامه شادکامی آکسفورد در دانشجویان دانشگاههای تهران، احمد علیپور و احمدعلی نوربالا، فصلنامه اندیشه و رفتار، شماره:۱۷ و ۱۸، تابستان و پاییز ۱۳۷۸، ص۵۶.