تعداد صفحات: ۱۵ | قابل ویرایش
مقدمه
زمان نگارش این نوشتار آغازین روزهای سده بیست و یکم و همچنین هزاره سوم میلادی است. همانند سپیده دم آغاز تمدن و تفکر، انسان های بسیاری در عرصه هایی مانند سیاست، برنامه ریزی، مدیریت و آموزش مشتاقند بدانند چه تحولات مهمی در سده و حتی هزاره جدید اتفاق خواهد افتاد.
این اشتیاق آدمی را در معنای عام Futurism و در معنای علمی آینده نگری Prospective می نامند. در دایره المعارف علوم اجتماعی در توضیح این مفهوم آمده است: «از مفهوم Prospicere به معنای مقابل خود را نگریستن اخذ شده است و به معنای نگاه به آینده ای نزدیک به منظور پیش بینی حوادث آن است.
آینده نگری نه تنها در قلمرو دانش بلکه در حیطه هنر نیز مطرح می شود. به زغم پی یر ماسه آینده نگری به معنای جستجوی طریقه ای نو در دانش است که در آن آینده را به عنوان نتیجه ای از اعمال کم و بیش آزاد و واکنش های کم و بیش قابل پیش بینی در نظر می گیرند.» (ساروخانی. ۱۳۷۰. ۵۸۱)
پیشینه
قدیمی ترین ریشه های روش دلفی به معبد آیولون در شهر دلفی در یونان باز می گردد. شهر دلفی در دامنه جنوبی کوه بارناسوس و بر فراز یکی از دهانه های بزرگ خلیج کورنت قرار دارد. از نظر منظر جغرافیایی، سیمای شهر دلفی و پیرامون آن به گونه ای بود که یونانیان قدیم را به این اعتقاد واداشت که در آن جا خدایان زندگی می کنند.
ویل دورانت (۱۳۷۲، ۱۲۴) در کتاب تاریخ تمدن مجلد مربوط به یونان باستان می نویسد: «بالاتر از این صخره ها، قله های دوگانه کوه بارناسوس قرار دارد. یونانیان برای رسیدن به این قله ها صدها کیلومتر از روی صخره های دشوار بالا می رفتند. مه انبوه و دریایی که اشعه خورشید بر آن می تابد.
به آن نقطه منظره ای زیبا و خوف انگیز می داد. از این رو یونانیان باور داشتند که آنجا خدایی وحشتناک سکونت می کند. اینان زلزله های متعددی را که در آن نقطه رخ داده و باعث ترس مهاجمانی چون ایرانیان و مردمان فوکیس و گل شده بود، دفاع خدایان از مقر خویش تلقی می کردند.