تعداد صفحات: ۱۹۸ | قابل ویرایش
مقدمه پایان نامه رابطه منبع کنترل رضایت زناشویی
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمارمیرود در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط میان افراد و مهد پژروش فکر و اندیشه و اخلاق و روح انسان به حساب آید. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد. (توسلی ۱۳۶۸)
نهاد خانواده از جمله عمومیترین نهادهای اجتماعی است که معمولاً در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیهگاه و محور اجتماعی است در حقیقت فرد در خانواده متولد میشود و در سازمان خانواده زندگی میکند و در مواقع نیاز، به خانواده روی میآورد و در پرتو خانواده سکون و آرامش مییابد.
بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطه زوجی را مهمترین رابطه خانوادگی میدانند آنها معتقدند که ازدواج موفق و رضایتبخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکلگشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی میشود. (نوربالا و مراحی، ۱۳۷۳)
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل، میزان آمادگی برای ازدواج، تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحرانهای تجربهشده ، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن ، سلامت ، شخصیت ، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله: تعهد، حساسیت سخاوت، ملاحظه و صمیمیت ، وفاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان بستگی دارد.
زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشتهاند و کارشان به ملامت کشید و اکنون در کسالت زندگی میکنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلاً در تمام موارد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیدهاند.
بیان مسئله رابطه بین منبع کنترل و رضایت زناشویی
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک میکند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی میشود، در غیر این صورت خانواده با مشکل موجه میشود. (بنیاسدی، ۱۳۷۵)
مسأله بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با رضایت زناشویی موضوع این پژوهش است، موضوع اسناد از زمانهای بسیار قدیم و دهه ۱۹۶۰ نظر بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده و این موضوع پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است. همچنین امروزه نه تنها در بررسی علمی رفتار بلکه در زندگی روزمره به طور مداوم، دانشپژوهان با پرسشهایی از قبیل انگیزههای اصلی کشش و کوشش آدمی چیستند؟
روبهرو هستند که پاسخ به این سؤال که آیا بین شیوههای اسنادی علّی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟ میتوان گفت هر چند شواهد نشان میدهد که عوامل کلاسیک چهارگانه هایدر (۱۹۵۸) یعنی توانایی، کوشش، شانس، دشواری تکلیف جزء مکررترین تبیینهای عرضه شده برای موفقیت در امر ازدواج و زناشویی میتواند باشد.
شیوههای اسناد در جنس مذکر و مؤنث دارای اهمیت بوده، این سؤال را در ذهن مطرح میکند که آیا بین آنها تفاوتی وجود دارد «براگنر و هوستون» (۱۹۹۳) از بررسی خود نتیجه گرفتند که پسران یک نوع اسناد را به کار میبرند که باعث خودافزایی (خودتعالی) میشود در صورتی که دختران نوعی از اسناد را به کار میبرند که باعث خودویرانسازی میشود. (همان منبع)
با توجه به موارد فوق در این مطالعه در پی آن هستیم که مشخص سازیم آیا شیوههای اسنادی زوجین یعنی نسبت دادن علت شکستها و موفقیتهای خود به علل درونی ـ بیرونی ، با رضایت زناشویی آنان رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر آیا بین سبک اسناد و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟
مفهوم منبع کنترل و مبانی تئوریک اسنادها
مفهوم منبع کنترل به شکلهای بسیاری در سراسر تاریخ بشری ظاهر شده است، تراژدیهای یونان باستان آکنده از پندارهای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامههای شکسپیر هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده و هم نمایانگر اراده آزاد است («گناه بروتوس عزیز، نه در ستارگان بلکه در خود ماست» ژولیوس سزار) (همان منبع).
فیلسوفان با مفهوم منبع کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر اراده آزاد، دست به گریبان بودهاند، جامعهشناسان آن را بعنوان خودمختاری در برابر از خودبیگانگی و یا ناتوانی نام بردهاند و روانشناسان از آن بعنوان رفتارگرایی در برابر ذهنگرایی نام بردهاند (مسدد، ۱۳۷۹).
مفهوم منبع کنترل در بطن نظریه یادگیری اجتماعی شکل گرفته است. محرک اصلی مطالعه چنین متغیّری منبعث از دستاوردهای تحلیل از خلال رواندرماندگی بیماران بوده است. تحلیل بیماران نشان میدهد در حالیکه پارهای از بیماران از تجارب جدیدشان سود میجویند یا رفتارشان را در نتیجه تجارب جدید تغییر میدهند، پارهای دیگر با اسناد چنین تجاربی به بخت یادیگران و نه رفتار یا ویژگیهای خودشان آنها را نادیده میانگارند.
راتریکی از نظریهپردازان یادگیری اجتماعی برای تعیین این مشاهدات وارسی مداخلهگری، متغیّر انتظار را سودمند تلقّی کرد. وی و همکارانش آزمایشهایی که در باب تأثیر تقویتها بر انتظارات انجام دادند مشاهده کردند که کاهش و افزایش انتظارات به دنبال تقویتها به ماهیّت موقعیت و نیز ویژگیهای کسی که تقویت میشود بستگی دارد، به این ترتیب یک تقسیمبندی دوگانه در شکلگیری منبع کنترل از جانب آنها مطرح شد.
وقتی فرد بر این باور باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار به رفتار خود وی یا ویژگیهای شخصیاش وابسته است چنین فردی واجد کنترل درونی است در حالیکه اگر معتقد باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار تابعی از شانس، بخت، سرنوشت، دیگران مقتدر یا آنکه منتج از شرایطی غیرقابل کنترل است دارای کنترل بیرونی است (غفوری، ۱۳۷۶).
چهار جنبه اساسی عمل
- ساخت دهی به رفتار به واسطه دستیابی به نوعی هدف
- انتخاب یکی از وسایل ممکن برای دستیابی به این هدف
- هوشیاری بالقوه نسبت به اهداف و وسایل به کارگرفته شده برای دستیابی به آن اهداف
- پیشاپیشگری در خصوص پیامدهای اعمال توأم با قصد یا فاقد قصد و آمادگی برای قبول مسئوولیت عمل خویشتن از این دیدگاه برای مطالعه رفتار مبتنی بر قصد (عمل) باید روابط کنشی میان عاملها (من باب مثال خود فرد) هدفها و همچنین وسایل که واسطه بین عاملها و هدفها هستند در نظر گرفته شوند. در این چارچوب برای بررسی باورهایی که به کنترل و عمل مربوط میشوند یعنی باورهای مربوط به روابط میان عاملها، وسایل و هدفها، یک تقسیمبندی سهگانه را میتوان ارائه نمود. «باورهای کنترل» ، «باورهای وسیله ـ هدف» و «باورهای عامل» (غفوری ، ۱۳۷۶).
نظریه روانکاوی
در نظریه روانکاوی نیز رفتار ناشی از نیروهای پرتوان فطری تلقی میشد. فروید معتقد بود که دو نیروی اساسی ، امّا ناهشیار وجود دارد که عوامل انگیزشی نیرومندی در تعیین رفتار هستند، غریزههای زندگی که در رفتار جنسی تجلّی میکنند و نیز به زندگی و رشد انسان نیرو میبخشد و غریزههای مرگ که زمینهساز اعمال پرخاشگرانه هستند و انسان را به سوی نابودی سوق میدهند.
کار مایه غریزههای زندگی، شهوت یا زیست مایه است که به طور عمده بر فعالیتهای جنسی متمرکز است. غریزههای مرگ میتوانند به شکل خودکشی و دیگر رفتارهای خودویرانگر متوجه درون شوند یا به صورت پرخاشگری به دیگران به سوی بیرون متوجه گردند. بنابراین فروید معتقد بود که میل جنسی و پرخاشگری دو انگیزه اساسی رفتار آدمی هستند، این انگیزهها در دوران کودکی سربرمیآورند.
امّا در نتیجه ممانعت پدر و مادر از تجلی آنها، سرکوب میشوند. لیکن هر تمایل سرکوب شدهای به صورت انگیزههای ناهشیار فعال باقی میماند و به طور غیرمستقیم متجلی میشود.
انگیزهها غالباً تحت تأثیر محرکهای درونی بروز میکنند و به طور طبیعی معطوف اشیای محیطی خاصی(مانند غدا، آب و جفت) میشوند. وقتی از انگیزش صحبت میکنیم غالباً توجه ما بر فعالیتی هدفدار متمرکز است، بر خلاف انگیزههای زیستی، انگیزههای روانی عمدتاً حاصل یادگیری هستند. این انگیزهها در دورههای بعدی رشد ظاهر میشوند و وقتی اهمیت پیدا میکنند که نیازهای اساسی برآورده شده باشند.
نظریه یادگیری اجتماعی
یکی از مسائل عمده در متون مربوط به کنترل این است که آیا ادراک کنترل به این باور اشاره دارد که فرد بر آنچه در دنیا اتفاق میافتد تأثیر میگذارد یا به این باور که شخص اجازه تصمیمگیری و انتخاب درباره چگونه رفتار کردن و اینکه چه چیزی را انجام دهد ارتباط دارد باور اوّل که به معنی بازشناسی ارتباط بین رفتار فرد و نتیجه بدست آمده زیربنای یادگیری اجتماعی راتر است.
به نظر راتر افرادی که باور دارند بین رفتارشان و نتایج بدست آمده ارتباط و وابستگی وجود دارد دارای سوگیری کنترل درونی هستند یعنی آنها باور دارند که توان تأثیرگذاری بر دنیای خود را دارند، باور دارند که اعمال آنها، آنچه را که اتفاق میافتد، تغییر میدهد. در مقابل افرادی که معتقدند بدن قدرت و ناتوان هستند.
آنچه اتفاق میافتد با آنچه انجام میدهند ارتباطی ندارد، دارای سوگیری بیرونی هستند آنها گرایش دارند تا فکر کنند تا دلیلی برای صرف انرژی و تلاش در رفتارشان وجود ندارد زیرا که آنها چه تلاش کنند و چه تلاش نکنند نتایج فرق نمیکند (طباطبائی ، ۱۳۸۱).
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی کسانیکه دارای منبع کنترل درونی هستند تصور بالایی از کنترل دارند. در حالیکه افراد دارای منبع کنترل بیرونی ادراک پایینی از کنترل دارند پژوهشهایی که در چند دهه گذشته برای تعیین هستههای سوگیری کنترل درونی انجام شده، نشان میدهد که سوگیری کنترل درونی ارتباط مثبتی با پیشرفت تحصیلی ، نمرهها، مقاومت و تلاش و احساس مباهات بعد از موفقیّت و احساس گناه بعد از شکست دارد.