تعداد صفحات: ۱۶۳ | قابل ویرایش
پیشگفتار
مدیریت از ارکان هر سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی و به تبع آن مدیریت مدرسه در بین سایر مدیریت ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر معتقد باشیم تمام سازمان ها و موسسه های دولتی و غیر دولتی از بروندادهای آموزش و پرورش بهره می گیرند و آموزش و پرورش تأمین کننده نیروهای انسانی آنها است و اگر بپذیریم که آموزش و پرورش یکی از عوامل اصلی در پرورش ابعاد مختلف وجودی انسان است و اگر ایمان داشته باشیم که آموزش و پرورش هر جامعه در رأس همه مسائل آن است.
مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در توسعه و بهسازی جامعه دارد. اگر مدیران آموزشی یک جامعه دارای دانش و مهارت های کافی باشند بدون تردید نظام آموزش و پرورش نیز از اثر بخشی و اعتبار والایی برخوردار خواهد بود.
امروز آموزش و پرورش به مدیرانی که تنها وظیفه آنها ثبت نام، محول کردن کلاس های درس به معلمان، حفظ پرونده های تحصیلی، فراهم کردن لوازم و وسایل محیط آموزشی و یا توسعه و نگهداری ساختمان مدرسه باشد احتیاج ندارد،- گر چه انجام این امور در محدوده مدیریت مدرسه لازم است ولی از دیدگاه مدیریت آموزشی صد در صد واجب نیست.
بلکه به مدیران اثر بخش نیاز دارد. مدیرانی که در همه جا حضور فعال داشته باشند، حلال مشکلات باشند و به زیر دستان خود مشکل گشایی را یاد دهند، بطور دقیق بدانند هر یک از کارمندانشان چه توانایی ها، استعداد ها و تا چه اندازه به کار علاقه دارند. مدیرانی که بتوانند روابط خود را با زیر دستان تنظیم نمایند و از مهارت های انسانی بهره کافی ببرند.
مقدمه
مهمترین استراتژی هر سازمان و یا هر جامعه منابع انسانی است. جوامعی در بلند مدت قرین موفقیت خواهند شد که بتوانند منابع انسانی خود را بطور صحیح پرورش دهند. نیروی انسانی در سازمانهای اجتماعی مهمترین منبع سازمانی به شمار میرود. مدیریت و رهبری از ارکان سازمان و جامعه است.
مدیریت آموزشی در بین سایر انواع مدیریتها از جایگاه ویژهای برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در راس همه مسائل جامعه باشد مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در بهسازی و توسعه جامعه دارد. (کیمبل وایلز.طوسی مترجم، ۱۳۷۰)
ارتباطات میان فردی، همچون اشکال دیگر رفتار انسانها، میتواند در دو حد غایی بسیار اثربخش و بسیار غیراثر بخش مطرح شود. به احتمال بسیار فراوان، هیچ رفتار متقابل انسانی نمیتواند کاملاً موفقیتآمیز یا کاملاً شکست خورده و ناکام باشد.
میتواند بهتر شود و در مقابل،احتمال بدتر شدن آن نیز میرود. به عبارت دیگر مفهوم نسبیت در رفتارهای انسانی و بالمآل در ارتباطات میان اشخاص کاملاً حکم فرماست.در کل میتوان گفت، اثر بخشی ارتباطات میان فردی شامل دو بُعد است اول بعد عملگرایانه که در اینجا اثربخشی ارتباطات متوجه دستاورد و موفقیت رسیدن به اهداف و خواستههای ارتباط گیرنده یا فرستنده پیام است.
بیان مسئله
در آموزش و پرورش نقش مدیر بسیار حساس، مهم و چشمگیر است و سنگینی کلیه مسئولیتها و به حرکت درآوردن چرخش مدرسه را به نحو احسن بر عهده دارد. یکی از وظایف مهم مدیریت توسعه و گسترش روابط حسنه بین خود و کارکنان میباشد که منجر به کارآیی و پویایی سازمان و رضامندی اعضا میشود.
نقش اساسی یک مدیر تقویت و تحکیم شخصیت انسانها و حمایت و همکاری و ایجاد انگیزش در افراد است. مدیر باید به طریقی منطقی به برقراری روابطی صحیح با توجه به شخصیت و نقش هر فرد اقدام کند و با کوشش در از بین بردن موانع احترام و توجه به معلمان و تشریک مساعی با آنان سبب آرامش خاطر معلمان گردد. حرمت و شان انسان باید در محیط کار احیاء و حفظ شود نه این که انسانها به مثابه ابزاری در خدمت تولید و بهرهوری بیشتر قرار گیرند.
امروزه بهبود کیفیت در زمینه هایی مثل صنعت وتولید ، بهداشت و آموزش وپرورش یک ضرورت محسوب می شود .درقلمرو آموزش وپرورش به دلایلی نظیر کاهش روز افزون بودجه ها ، پائین بودن سطح دانش ومهارت دانش آموختگان وپافشاری مردم ودولتها برای بازسازی یا بهسازی نظام های آموزشی توجه به کیفیت اهمیت پیداکرده است.
کیفیت در آموزش بهره وری از قابلیت ها واستعدادهای دانش آموختگان وبالابردن سطح دانش وآگاهی آنها باتوجه به استاندارهای جهانی.
ویژگی ارتباطات میان فردی:
به طور کلی فرق ارتباطات میان فردی با ارتباطات این است که در ارتباطات میان فردی معمولاً چند نفر و عمدتاً دو نفر درگیرند.
اگرچه در اکثر ارتباطات میان فردی دو یا سه انسان شرکت دارند اما این تعریف چندان دقیق نیست زیرا اگر این تعریف دقیق بود ارتباط فروشنده و مشتری هم یک ارتباط میان فردی محسوب میشد و گفتگوی اعضای خانواده ارتباط میان فردی نبود. پس تعداد افراد ملاک خوبی برای تعریف ارتباط میان فردی نیست بلکه ویژگی و وجه ارتباطات میان فردی، تعاملی بودن آن است.
بر اساس این ملاک اتفاقاتی که بین افراد میافتد. مهم است نه محلی که در آن به سر میبرند یا تعداد آنها. سبک مناسب ارتباط به شرایط افراد مقابل و مسایل مورد نظر بستگی دارد. از آنجا که کارآیی و ارتباطات بسیار تغیرپذیر است باید خزانه رفتارهای ارتباطی، بسیار غنی باشد. مثال: مهارتهای مختلف لازم برای ارتباط میان فردی ماهرانه را در موقعیتهای زیر در نظر بگیرید.
برای آرام کردن دوست خود باید بتوانیم برای او دلسوزی کنیم. برای اینکه بتوانیم از دوست افسرده خود حمایت کنیم باید او را تائید کنیم و به او نشان دهیم نگرانش هستیم و او را تشویق کنیم در مورد مشکلاتش صحبت کند.
برای اینکه به دیگران نزدیک شویم باید بدانیم چطور و چه موقع مسائل خصوصی خود را برای آنها فاش و چطور با آنها همدلی و همدردی کنیم. گاهی باید کسی را سر عقل بیاوریم و او را گوشمالی دهیم پس با توجه به این که مهارت در ارتباطات فردی مجموعه شخصی را شامل نمیشود مجبوریم مهارتهای متنوعی داشته باشیم.