تعداد صفحات: ۴۶ | قابل ویرایش
انسان چیست؟
منظور از مختــصات انسان یعنی چیزهایی که فقط در انسان وجود دارد و جماد و گیاه و حیوان را به کمالات ویــژه راهی نیست. انسان دارای نیروی عقل و فکر است که با آن حقایق وجود را میشناسد و پیشرفتهای مادی و معنوی تحصیل می کند.انسان موجودی آزاد و مختــار است که میتواند با آزادی و اختیار، مسیر و هدف خود را انتخاب کند و به سوی آن حرکت نماید.
انسان با برخورداری از روح یــــا نــــــفحه الهی، قدرت علمی نـــــامحدود و نیز قدرت تربــــیــتپذیری نامحدود دارد، تا جاییکه میتواند اسمــــأ و صفات خداونــــد را در خود ایـــــجاد و مستقر کند و مراتب کمال و تــــقرب به خدا را یکی پـــس از دیــــگری طـــی کنـــد و آینه و مظهر کامل صفـــات خداونـــد شود. ایــــن همان مقام خلیـــــفهاللهی است که انسان برای وصول به آن خلق شده است.
ابعاد وجودی انسان
انسان یک مرکب دوبعدی است که یک بعد او مادی و بعد دیگرش غیرمادی است:
«اذ قال ربـــک للملائکه انی خالق بشرا من طین فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین.» یعنی (و هنــگامیکه خداوند به فرشتگان گفت که من بشر را از گِل میآفرینم، پس آنـــگاه که او را بــــه خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او دمیدم به او سجده کنید).
۱) بــــعد مادی انــــسان منشأ طبیعت و تمایلات حیوانی اوست و بعد الهی او منشأ فطرت و تمایلات فوقحیوانی اوست. همین بعد است که به انسان مقامی میدهد که فرشتگان بهخاطر آن مقام مأمور به سجده بر انسان میشوند.
همانطور که در آیه ۷۲ از سوره مبـارکه «ص» خواندیم خداوند در جریان تکمیل آخرین مرحله از مراحل وجودی انـسان فرمود: «نفخت فیه من روحی.» یعنی (از روح خودم در او دمیدم). روح انـــسان را بـــه خودش نـسبت میدهد و این نسبت، شدت اتصال و ارتباط انسان با خداوند و نیز شرافت انــسان را میرساند.
و نیز در ادامه بیان همین جریان خطاب به ملایکه فرمود: «فقعواله ساجدین.» یعنی (همگی برایش سجده کنید). همه ملایــکه بدون استثنا به او سجده کردند و ابلیس که در بین ملایکه بود(۲) به او سجده نــکرد و خداوند از ابلیس درباره علت عدم سجدهاش به آدم چنین سؤال مینماید: «قـــال یـا ابلیس ما منعک اَن تسجد لما خلقت بیدی.» (ای ابلیس چه چیز تو را منع کرد از ایـــنکه به چیزی که با دستهای خودم آن را آفریدم سجده کنی).(۳) کلمه با «دستـان خود آن را خلق کردم» حکایت از اهمیت انسان و خلقت او میکند.
کرامت و برتری انسان نسبت به موجوداتعالم
« لقد کرمنا بنی آدم و حملنـــاهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً.» یعنی (ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیـم – و جهان جسم و جان را مسخر انسان ساختیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنـــــها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیــدیـــم).(۶) مرحوم علامه طباطبایی درباره کرامت و برتری انسان چنین میفرماید:
«مقصود از تکریم، اختصاص دادن به عنایت و شرافت دادن به خصومت است که در دیگران نباشد، و با همین خصوصیـــت است که معنــای «تکریم» با «تفضیل» فرق پیدا میکند، چون تکریم معنایی است نفسی و در تــکریم کاری به غیر نیست، بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که دارای شرافــتی و کرامتی بشود، به خلاف تفضیل که منظور از آن ایــن است که شخص مورد تــفــضیل از دیگران برتری یابد، درحالیکه او با دیگران در اصل آن عطیه شرکت دارد.
حال که معنای تکریم و فرق آن با تـــفضیل روشن شد ایــــنک میگویـــیـــم: انسان در میان سایــــر موجـودات عالم خصوصیـــتــی دارد که در دیــگران نیست، و آن داشتن نعمت عقل است و معنای تفضیـل انـــــــسان با سایــــر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم انـــسان بــر دیگران برتری داشته و هر کمالی که در سایر موجودات هست حد اعلای آن در انسان وجود دارد.
نتایج و آثار شناختى ایمان به خدا
براى ایمان به خدا در قرآن کریم نتایج و آثار شناختى بسیارى مشاهده مىشود که برخى از آنها عبارتند از:
الف( مومنان، دائم خود را زیر چتر حمایت خدا و در سایه عنایت او مىبینند ؛ زیرا جز خدا ولى و حامى دیگر نمىشناسند و تنها خدا را سرپرست و مولاى خود مىدانند: “وَاعتَصِموا بالله هُوَ مَولاکُم فَنِعْمَ الْمَولى وَنِعمَ النَّصْرُ؛ به خدا تمسک جویید که او مولا و سرپرست شماست.چه مولاى خوب و چه یاور شایستهاى است!” )آل عمران،
ب( مؤمنان، خود را در هر کار و در هر حالتى نیازمند به خدا مىبینند و او را قادر و بىنیاز مطلق مىدانند: “یا اَیُّها الناسُ اَنتُمُ الفقراءُ الى اللهِ و اللهُ هو الغنیَّ الحَمیدَ ؛ اى مردم! شما )همگى( نیازمند به خدایید. تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است” )
ج( مؤمنان تنها از خدا مىترسند و از غیر خدا ترسى ندارند و از احدى واهمه ندارند. “… وَیَخْشَوْنَهُ وَلایَخْشَوْنَ اَحَدً الَّا اللّه وَ کَفى بِاللهِ حَسْیباً؛ تنها از او مىترسند و از هیچ کس بیم ندارند و همین بس که خدا حسابگر ]و پاداش دهنده اعمال آنها[ است”.)
منابع
۱. قرآن کریم با ترجمه آیه اللّه مکارم شیرازى.
۲. ابن ابى حدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، دار احیاء الکتب العربى قم، ۱۳۸۳ق.
۳. جمعى از نویسندگان زیرنظر ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ناشر: دارالکتب اسلامیه تهران، ۱۳۶۳ ش.
۴. دکتر سید ابوالقاسم حسینى اصول ، بهداشت روانى، انتشارات آستان قدس مشهد، ۱۳۷۴ ش.
۵. صبحى صالح، نهج البلاغه، انتشارات هجرت قم، ۱۳۹۵ ق.
۶. عدهاى از روانشناسان، دائره المعارف روانشناسى، ترجمه دکتر عنایت ا… شکیباپور، ناشر: فروغى، بىتا.
۷. مجموعه مقالات همایش بین المللى در دانشگاه علوم پزشکى ایران، نهاد نمایندگى ولى فقیه، نقش دین در بهداشت روان، ج ۱و ۱۳۸۲ ۲ ش.
۸. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۶۷ ۴۲ ۱۳ و ۷۳، چاپ ایران، ناشر: مکتب اسلامیه، ۱۳۹۸ ق.
۹. محمدجعفر امامى، بهترین راه غلبه بر نگرانىها و ناامیدىها، انتشارات نسل جوان قم، ۱۳۷۷ ش.