تعداد صفحات: ۸۰ | قابل ویرایش
فهرست
عنوان صفحه
چکیده……………………………………….
واژههاى کلیدى………………………………..
مقدمه……………………………………….
تعریف تربیت دینى……………………………..
ضرورت و فایدهى اصل تربیتى……………………..
ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى…………………..
ارتباط اصول با دیگر عناصر نظام تربیتى…………..
منابع اکتشاف اصول تربیت اسلامى………………….
نقش دین در تربیت فرزندان………………………
مفهوم شناسی دین و تربیت……………………….
مفهوم دین……………………………………
مفهوم تربیت………………………………….
تربیت دینی…………………………………..
تربیت قبل از تولد…………………………….
دقت در انتخاب همسر……………………………
شرایط انتخاب همسر…………………………….
بعد از تولد و دوران طفولیت……………………
اصول تربیت…………………………………..
وظایف تربیتی والدین از دیدگاه قرآن و حدیث……….
اهمیت تربیت خانواده در قرآن و حدیث……………..
وظایف تربیتی والدین…………………………..
بحث و نتیجه گیری……………………………..
سخن پایانی…………………………………..
منابع……………………………………….
چکیده
این مقاله نقش آموزه های دینی در تربیت را بررسی و، پس از تعریف اصل و بیان ضرورت آن در مباحث تعلیم و تربیت، به ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى مىپردازد، و سپس اصولى از قبیل: خدامحورى، تعبدمدارى، ، زندگى محورى، فردمحورى، عملگرایى، اخلاقمدارى، سعىمحورى، اعتدالگرایى، محبتمحورى، نظارتمدارى، آخرتاندیشى و آرمانگرایى را مورد بررسى قرار مىدهد و در پایان به دین اسلام که اهمیت فوقالعاده برای تربیت فرزندان قائل شده است و پیشوایان دینی ما در قالب روایات متعددی به ضرورت و اهمیت تربیت فرزندان اشاره نمودهاند و تأکید فراوان بر آن دارند.
واژههاى کلیدى:
دین، اصول تربیتى، تعلیم و تربیت اسلامى، اخلاق، فطرت،.
مقدمه
وجود اصول و قواعد کلّى در مناسبات انسانى و مرجعیت آن براى تفسیر رفتارها آنچنان آشکار است که غالباً نیازى به بیان تشریحى آن وجود ندارد. بدیهى است که هیچ کنش و واکنش انسانى نمىتواند در خلأ و بدون ضابطهاى مشخص آغاز، و بىهدف پایان پذیرد. رفتارهاى یکسان زیادى مىتوان یافت که خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مىشوند و احتمالاً نتایج مختلفى نیز به بار مىآورند.
امر تربیت که یکى از زمینههاى مهم در مناسبات انسانى است نیز از این قاعده مستثنا نیست. نحلهها و مکاتب تربیتى هیچگاه خود را فارغ از چارچوبهاى بنیادین و اصول نظرى معرفى نمىکنند. حتى مکتبهایى چون رفتارگرایى، که بر رفتار تأکید مىکنند و اهداف کلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقیق نمىدانند، نیز هرگز ادعایى در شکستن حصر قواعد و اصول کلى حاکم بر رفتار را ندارند؛ چرا که پذیرش همین قواعد و اصول کلى سبب امتیاز و تشخیص مکاتب تربیتى و جدایى آنها از یکدیگر مىشود.
آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربیتى ریشه در نوع انسانشناسى مختلف دارد و هدفها، تعیینکننده نوع روشهاى تربیتىاند. بنابراین، مىتوان هماهنگى اصول را با مبانى انسانشناسى از طریق هدف و غایتشناسى کاملاً توجیه کرد.
به بیانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است که همواره از زوایاى درک موقعیت انسان در جهان بر اساس رویکردهاى گوناگون به او و جهان دریافت شده است. با توجه به آنچه بیان شد، حداقل مفاهیمى که در دستور کار هر مکتب تربیتى قرار مىگیرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش.
تعریف تربیت دینى
شناخت مفهوم «تربیت دینى» منوط به شناخت معناى دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از اینرو، لازم استبه معانى این دو واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معناى پرورانیدن یا پرورش دادن – یعنى: به فعلیت رساندن نیروهاى بالقوه آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددى از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگى در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندى است که نتیجهاش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهرى و باطنى) و کسب هنجارهاى مورد قبول مىباشد.
با توجه به این مطلب، اولا، حصول چنین چیزى نمىتواند دفعى باشد. ثانیا، متربى نیز باید استعدادهاى لازم را براى تربیتپذیرى دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعى در صورتى محقق مىشود که جریان تربیتبر اساس فطرت و سرشت متربى انجام گیرد.
واژه «دین» نیز در لغت، به معناى کیش، آیین، طریقت، و شریعت (۶) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادى و احکام و دستوراتى که از سوى خدا به انسان داده شده است.
ضرورت و فایده اصل تربیتى
تربیت به عنوان فرایندى که نتیجهى آن صرفا در مقام عمل روشن مىشود، داراى وجههاى کاملاً عملى و کاربردى است. از این جهت، هرگونه تلاش نظرى در چارچوب مفهومى باید ناظر به فواید عملى باشد. در این میان نقش مبدّلهاى نظرى به عملى و انتقالدهندهها روشن مىشود. تبلور مفهوم مبدّل در ماهیت اصل تربیتى، به عنوان آخرین مرحلهى نظر و سرآغاز اوّلین مرحله عمل تربیتى، مهمترین نقشى است که ضرورت وجود اصول را در نظام تربیتى تبیین مىکند (شکوهى، ص۱۴۲).
بنابراین، مىتوان فواید ذیل را براى اصل تربیتى ترسیم کرد:
الف) تأثیر در نیل به هدف تربیتى (هوشیار، ص۸ـ۱۴؛ زاهدى، ص۸۱؛ کلیات نظام آموزش و پرورش جمهورى اسلامى ایران، ص۵۰ و راسخى، ص۲۴)؛
ب) انعطاف در روشها (شکوهى، ص۱۳۳)؛
ج) محوریت اصول در ایجاد ارتباط منطقى بین عناصر نظام تربیتى.
ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى
ویژگىهاى حاکم بر اصول تربیتى را مىتوان به شرح زیر برشمرد:
الف) اصل امرى ابداعى و اختراعى نیست، بلکه با توجه به مبانى خود قابل دستیابى است و یا از رهگذرِ دریافتِ عنصر مشترکِ روشهاى مختلف قابل احراز و کشف است؛
ب) اصل مفهومى کلى است و ملاک و معیار واقع مىشود؛ بنابراین نمىتواند امرى جزئى و داراى یک مصداق معین باشد (شاتو، ص۱۹۴)؛
ج) اصل صرفا یک پدیده مفهومى است. تفاوت ماهوى اصل با دیگر عناصر نظام تربیتى، یعنى مبنا، هدف و روش، در بعد مفهومى آن است؛ به این معنا که، اصل از ارتباط میان دیگر مفاهیم زاییده مىشود، در حالى که مفاهیم مبنا، هدف و روش داراى منشأ انتزاع عینى هستند؛
د) اصل ماهیتى هنجارى (ارزشى) دارد. نظر به اینکه اصل، قاعده و معیارِ عمل و ناظر بر آناست، نمىتواند رویکردى توصیفىنسبت به واقعیات تحت عنوان خود داشته باشد، بلکه، برخلاف مبنا که جنبهى توصیفى از واقعیات دارد، درصدد ارائهى واقعیتى مطابقِ مدلول خود و هنجارى متناسب با خاستگاه خود است.
منابع
- ـ قرآن کریم
- ـ نهجالبلاغه، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۳.
- ـ ابن فارسى،احمد. ۱۴۱۰ ق، معجم مقائیس اللغه، [بىجا] الدار الاسلامیه.
- ـ ابن منظور. ۱۴۰۸ق، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربى.
- ـ استیس، والتر. ۱۳۷۷، دین و نگرش نوین، ترجمه احمدرضا جلیلى، تهران، انتشارات حکمت.
- ـ اعتمادى، میرزا آقا. ۱۳۷۶، اصول و فنون آموزش و پرورش، تهران، آواى نور.
- ـ باقرى، خسرو. ۱۳۶۸، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، تهران، سازمان پژوهش و برنامهریزى آموزشى وزارت آموزش و پرورش
- ـ جیمز، ویلیام. ۱۳۶۷، دین و روان، ترجمه مهدى قائینى، قم، دارالفکر.
- ـ درایتى، مصطفى، معجم الفاظ غررالحکم ودررالکلم، ۱۳۷۲، قم، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه.
- ـ زاهدى، مرتضى. ۱۳۷۵، فلسفه تربیت و فعالیتهاى تربیتى، تهران، آواى نور.
- ـ شاتو، ژان. ۱۳۶۹، مربیان بزرگ، ترجمه غلامحسین شکوهى، تهران، دانشگاه تهران.
- ـ شریعتمدارى، على. ۱۳۶۷، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، امیرکبیر.