تعداد صفحات: ۱۶۴ | قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان…………………………….. صفحه
فصل اول: مقدمه و بیان مسأله……………..
مقدمه…………………………………
بیان مسأله…………………………….
ضرورت و اهمیت تحقیق…………………….
اهداف تحقیق……………………………
فرضیههای تحقیق…………………………
پیش فرضهای تحقیق……………………….
محدودیتهای تحقیق……………………….
تعریف عملیاتی متغیرها…………………..
فصل دوم: مروری بر ادبیات تحقیق…………..
مقدمه…………………………………
زمینه نظری موضوع تحقیق………………….
اثر بخشی یادگیری مشاهدهای از دیدگاه دو نظریه یادگیری حرکتی
تبیینهای اولیه اولیه از یادگیری مشاهدهای….
تبیین میلر و دلار……………………….
توجیه بندورا از یادگیری مشاهدهای…………
تحلیل اسکینر از یادگیری مشاهدهای…………
مشاهده نمایش چگونه بر یادگیری اثر میگذارد؟..
عوامل مؤثر بر یادگیری مشاهدهای…………..
ویژگیهای الگو………………………….
ویژگیهای نمایش…………………………
ویژگیهای مشاهدهگر
توجیهات رشدی در الگودهی
پیشینه تحقیق…………………………..
نتیجهگیری……………………………..
فصل سوم: روش تحقیق……………………..
روش تحقیق……………………………..
جامعه تحقیق و آزمودنیها…………………
متغیرهای تحقیق…………………………
ابزار اندازهگیری……………………….
روش جمعآوری اطلاعات……………………..
نحوه اجرای آزمون ………………………
مراحل آزمون……………………………
روشهای آماری…………………………..
فصل چهارم: یافتههای تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها
تجزیه و تحلیل توصیفی یافتهها…………….
تجزیه و تحلیل استنباطی یافتهها…………..
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری……………….
خلاصه تحقیق…………………………….
بحث و تفسیر یافتهها ……………………
پیشنهادهای پژوهشی………………………
فهرست منابع……………………………
مقدمه
امروزه شاهد اجرای ماهرانه و خارق العاده ورزشکاران برجسته در صحنههای ورزشی هستیم، نمایشی از قدرت، خلاقیت و هنر که بیشک سوالات زیادی را در ذهن هر بینندهای ایجاد میکند. چگونه میتوان یک مهارت جدید را آموخت؟ چگونه این مهارتها پیشرفت میکنند؟ و چگونه میتوان تا این حد در اجرای مهارتها پیشرفت کرد؟ پاسخ به این سوالات میتواند بسیاری از نکات مبهم را روشن نماید.
یکی از اهداف اصلی تربیت بدنی، تسهیل فراگیری مهارت از طریق آموزش مناسب است. پژوهشگران علم تربیت بدنی همواره در تلاشند تا با معرفی روشهای علمی جدید، توانائی معلمان و مربیان را در آموزش افزایش دهند. بدن منظور دانشمندان رفتار حرکتی طی سالها تحقیق و مطالعه سعی کردهاند تا عوامل اثرگذار بر اجرا و یادگیری مهارتها را شناسائی کنند.
بدون شک یکی از مهمترین عوامل مؤثر در فرایند یادگیری، نمایش مهارت است. نمایش مهارت یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که مربیان تربیت بدنی از آن به منظور انتقال اطلاعات مربوط به مهارت به فراگیر در یک زمان کوتاه استفاده میکنند. معلم یا مربی تربیت بدنی به این دلیل مهارت را نمایش میدهد که باور دارد فراگیران نسبت به توصیف کلامی از این طریق، اطلاعات بیشتری را در زمان کوتاهی دریافت میکنند. معمولاً یک الگوی ماهر به منظور آموزش مهارت حرکتی جدید به فراگیر مورد استفاده قرار میگیرد.
بیان مسأله
بدیهی است انتقال اطلاعات از طریق بینائی یکی از مهمترین و مؤثرترین منابع کسب اطلاعات در یادگیری است. در تائید این مطلب بلندین و پروتیو (۱۹۹۳)، کارول و بندورا (۱۹۸۲)، لندرز (۱۹۷۵)، مارتنز و برویتز (۱۹۷۶)، پالاک ولی (۱۹۹۲)، سوتارد و هیگینز (۱۹۸۷)، ویکس (۱۹۹۲)، مک کولا، ویس و رز (۱۹۸۹) معتقدند که مشاهده مهمترین ابزار برای یادگیری مهارت حرکتی است (۹).
در واقع الگوسازی یک عمل منجر به توسعه یک بازنمائی شناختی یا ادراکی توسط مشاهدهگر میشود. این بازنمائی شناختی به عنوان یک منبع و مرجع استاندارد به مشاهدهگر کمک میکند تا اجراهای خود را با آن مقایسه کرده و در نهایت اجرای مهارت را اصلاح کند (کارول و بندورا، ۱۹۸۲، ۱۹۸۵، ۱۹۸۷، ۱۹۹۰؛ شفیلد، ۱۹۶۱) (۱۰).
بنابراین از آنجائیکه مدل ماهر ویژگیهای مطلوبی از مهارت را نشان میدهد، بدین طریق برای فرد مبتدی فرصتی را فراهم میکند تا عملکرد مطلوب را مشاهده کرده و اطلاعات لازم را برای یادگیری آن به دست آورد. نظریه پردازانی مانند آدامز (۱۹۷۱)و اشمیت (۱۹۷۵) معتقدند ، یادگیری حرکتی یک فرایند حل مسأله می باشد که فرد براساس آن یک عمل را برای دستیابی به الگوی حرکت ویا نتیجه انجام می دهد و سپس با بازخورد حاصل از این عمل ، اجرا را در کوششهای بعدی تعدیل می کند . بنابراین با تأکید بر فرایند کوشش و خطا و اصلاحاتی که از این طریق به دست می آید ، موجب توسعه دانش اساسی وهم چنین ارزیابی فرد از حرکت می شود.
نظریه طرحواره اشمیت (۱۹۷۵)
نظریه طرحواره اشمیت بر اساس برنامه حرکتی تعمیم یافته میباشد و بیان میکند که الگوهای حرکتی به وسیله یک برنامه عمومی حرکتی کنترل میشوند که هر برنامه دارای یک سازمان زمانی ثابت (جوهری) است. هر الگوی حرکتی از طریق تخصیص پارامترهای حرکتی (سرعت، نیرو و اندازهحرکت) به برنامهعمومی حرکت اجرا میشود.
زمانیکه یک برنامه حرکتی عمومی آموخته میشود، میتوان آن را به موقعیتهای مختلف و با پارامترهای مختلف تعمیم داد. طبق نظریه طرحواره، بعد از اینکه حرکت توسط برنامه حرکتی تعمیم یافته و پارامترهای اختصاصی اجرا شد، فراگیر چهار نوع اطلاعات را در حافظه خود ذخیره میکند.
نوع اول اطلاعات، شامل شرایط اولیه یا آغازین حرکت است، نوع دوم، ویژگیهای برنامه حرکتی تعمیم یافته را ذخیره میکند، در نوع سوم، نتایج محیطی حاصل از حرکت یا اصطلاحاً آگاهی از نتیجه ذخیره میشود و در نهایت، فراگیر نتایج حس حرکت (احساس حرکت، صدای ناشی از حرکت و . . .) را ذخیره میکند.
طرحواره فراخوانی
نخستین طرحواره تعمیم یافته، فراخوانی نام دارد. این طرحواره، مسئول آغاز و اجرای حرکات است. در شکل (۱ـ۲) فرایند شکلگیری طرحواره فراخوانی نشان داده شده است.« نتایج محیطی »حرکت مانند مسافت پرتاب شده، روی محور افقی قرار میگیرند. محور عمودی شامل پارامترها و یا اندازههائی است که فرد برای برنامه حرکتی تعیین کرده است. همراه کردن نتیجه حرکت (فاصله پرتاب) با مقادیر پارامتری، نقطهای را بر روی نمودار ایجاد میکند.
با اجراهای مکرر که پارامترهای مختلفی را به کار گرفته و نتایج متفاوتی را به همراه دارند، نقاط دیگری شکل میگیرند. سپس فرد سعی میکند که بین مقادیر پارامتری و نتایج حاصل از حرکت ارتباط برقرار کند، این رابطه به وسیله خط مایلی که از بین نقاط میگذرد، نشان داده شده است. با هر حرکت که در آن برنامه حرکتی به کار گرفته میشود، نقطه جدیدی ایجاد شده و این رابطه به تدریج ثابت و محکم میشود.