تعداد صفحات: ۳۴ | قابل ویرایش
فهرست مطالب
مقدمه…………………………………………………………………………………………… ۱
گفتار نخست: تأثیر رشوه در نظام اجتماعی………………………………………. ۳
فساد و اخلاق فردی………………………………………………………………………. ۶
فساد و اخلاق اجتماعی…………………………………………………………………. ۱۲
بی توجهی به قانون……………………………………………………………………… ۱۴
تأثیر منفی رشوه به نظام اداری…………………………………………………….. ۱۵
رشوه و سیاست………………………………………………………………………….. ۲۳
تأثیر رشوه در وجدان دینی………………………………………………………….. ۲۵
تأثیر رشوه در ترک وظیفه……………………………………………………………. ۲۶
گفتار دوم تأثیر رشوه در نظام فردی
عدم استجابت دعا………………………………………………………………………… ۲۷
شهره شدن به اعمال سوء در مردم………………………………………………. ۲۸
تأثیر سوء بر خانواده…………………………………………………………………… ۲۸
عدم گماردن در مشاغل حساس و کلیدی……………………………………….. ۲۹
نظارت و کنترل دائمی و طولانی توسط دیگران……………………………….. ۳۰
گفتار در آلودگی های اجتماعی……………………………………………………… ۳۱
گرایش به گفتارهای کذب و دروغ ۳۲
مقدمه
رشوه و ارتشاء به عنوان یکی از معضلات مهم اجتماعی در هر جامعه، همواره مورد بحث و بررسی بوده است. امروزه به علت رشد شهر نشینی و به تبع آن پیچیدگی زندگی ماشینی، رشوه و ارتشاء، به موازات جرایم دیگر، رشد و توسعه یافته و جوامع بشری را با مسائل، معضلات و نابسامانی های متعددی، مواجه ساخته است.
در دنیای امروز، اگر چه توجه به قوانین و مقررات و نیز مجازاتهای که از این قوانین، استتنباط و اجرا میشود، تا حدود بسیاری میتواند از میزان و شدت رشوه و ارتشاء در سطح جامعه بکاهد.
اما باید توجه داشت که مجازاتها تنها می توانند بطور سطحی و نه عمقی، از شیوع آن جلوگیری کنند. در صورتی که اگر به علل و عوامل ایجاد رشوه و ارتشاء، درجامعه، بطور دقیق و عمیق نگریسته شود، به خوبی میتوان به ماهیت واقعی این جرم پی برد و راهکارهایی طولانی مدت، میتواند نهادهای اجتماعی را با خطر اضحملال و نابودی مواجه سازد و به عبارت دیگر، رشوه و ارتشاء چنان در تار و پود جامعه، نفوذ میکند و ساختار اجتماعی را متزلزل مینماید که امنیت اجتماعی، بشدت مورد تهدید قرار میگیرند و اخلاقیات فردی و جمعی و ارزشهای موجود در جامعه، آسیب میبینند.
تأثیر رشوه در نظام اجتماعی
رشوه بلایی عظیم است که از قدیمیترین ایام، دامنگیر بشر بوده است و امروزه با شدت بیشتری ادامه دارد و در بسیاری از کشورها بخصوص کشورهای رو به توسعه، ریشه دوانده است و زیانهای زیادی را به بار آورده و میآورد.
برهمین پایه، باید گفت که رشوه و ارتشاء، یکی از بزرگترین موانع اجرای عدالت اجتماعی میباشد که سبب میشود قوانینی که باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشند به سود زطبقات قدرنمتمتئد و دارا، وضع شوند از این رو قانون باید آنها را محدود کند و بکار بیفتد، چون قدرتمندان و زورمندان همواره قادرند که با اتکا به توان مالی و غیر مالی خود؛ از منافع خویش دفاع کنند در حالی که بالطبع این ضعفا هستند که باید منافع و حقوقشان در پناه قانون حفظ شود.
بدیهی است اگر رشوه در جامعه گسترده شود، قوانین نتیجهی معکوس خواهد داد، چون زورمندان هستند که قدرت به پرداختن رشوه دارند.
فساد اخلاق فردی
بی تردید، رشوه دهنده و رشوه گیرنده. ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند و هر دو به طریقی همدیگر را به سوی فساد سوق میدهند.
چرا که در مواردی مشاهده میشود که رشوه گیرنده با عدم انجام صحیح و به موقع کاری، باعث میگردد طرف مقابل، مجبور به رشوه دادن شود و به او یاد میدهد که با پرداخت مقدار اندکی پول میتواند امتیازات بالایی را کسب و حق دیگران را ضایع کند.
در مواردی هم مشاهده میشود که رشوه دهنده با پرداختن رشوه، طرف مقابل را به جهتی سوق میدهد تا عادت کند به نفع او کاری انجام دهد و از وظیفهی واقعی خود عدول کند. لذا با این کار، هر دو یعنی هم رشوه دهنده و هم رشوه گیرنده با خوردن مال حرام، موجبات فساد اخلاقی خود را فراهم میکنند.
فساد اخلاق اجتماعی
با توجه به اینکه فساد اخلاق فردی، زمینه فساد اخلاق اجتماعی را فراهم میکند؛ آمار انحرافات و سایر جرایم، افزایش مییابند. بیتردید در جامعهای که افرادش به گناه و فساد، عادت کردهاند؛ دیگر نمیتوان رنگ آرامش، پیشرفت، توسعه و عدالت اجتماعی را دید.
در واقع چنین جامعهای فقط در سیر قهقرایی قرار میگیرد و بس. افراد چنین جامعهای متزلزل، مردمی ناامیدند که حل مسائل خود را فقط در اعمال ظلم و تجاوز به دیگران میدانند.
آنچه آشکار است اینکه وقتی در جامعهای، پول محوری حاکم شد، دیگر معنویت، عدالت، اخلاق، ارزش، نیاز واقعی و احکام حلال و حرام الهی؛ از جامعه رخت بر خواهد بست و مادی گرایی ، مسائل ضد ارزش، نیازهای کاذب و بیتوجهی به احکام حلال و حرام، جایگزین خواهد شد.
بیتوجهی به قانون
در هر جای دنیا قانون محور استوار جامعه است. جامعهی قانونمند، همیشه موفق است و میل به پیشرفت و توسعه دارد و افراد هم در چنین جامعهای، مطمئنند و آرامش خاطر دارند.
اما اگر مردم ببینند که هرج و مرج جایگزین قانون شده است و احساس کنند که با رشوهخواری، حق در جایگاه خود قرار نمیگیرد و حق و حقوق افراد، پایمال و عدالت، خدشه دار میگردد، یقین قوانین در هم میریزند و بتدریج، متصدیان امور، همه افرادی نمایشی و رشوهبگیر و رشوه بده میشوند.
افراد برای رسیدن به هدف خود رشوه میدهند و در اینجا قانون که عامل ثبات جامعه است سست و بیاعتبار میشود و مردم، دیگر اعتمادی به قانون و کارگزاران نظام ندارند و این بیاعتمادی، همانا باعث افزایش جرم رشوه و دیگر جرایم میگردد.