تعداد صفحات: ۳۱ | قابل ویرایش
مقدمه
پدیده ای به نام حضور شخص خصوصی در حقوق بین الملل ، در دو قلمرو گسترده است : یکی حضور اشخاص حقیقی ( فرد انسانی ) در عرصه حقوق بین الملل که موضوع حقوق بشر است و دوم حضور اشخاص حقوقی مانند شرکتهای خصوصی خارجی که در کشورهای سرمایه پذیر جهان سوم فعالیت دارند و به اعتبار قراردادهایی که با موسسات و سازمانهای دولتی آن کشورها بسته اند ، می خواهند جایگاهی در بین الملل داشته باشند تا از بعض ضمانت اجراهای حقوق بین الملل برخوردار شوند.
گرچه روابط حقوقی ناشی از این قبیل قراردادها موضوعا مشمول اصول و موازین حقوق خصوصی است اما چون طرف قرارداد ، یک دستگاه دولتی کشور سرمایه پذیر ( اغلب در جهان سوم ) است ، و دولت هم تابع حقوق بین الملل است، شرکتهای خارجی ( اغلب چند ملیتی های غربی ) برای خود جایی در قلمرو حقوق بین الملل جستجو می کنند.
هدف از این تلاش روشن است : یکی خارج کردن قرارداد از حوضه حقوق داخلی کشور طرف قرارداد ( قانون حاکم ) و دوم ایجاد نوعی صلاحیت بین المللی در قالب داوری، برای حل و فصل اختلافات ناشی از قراردادتا از صلاحیت محاکم داخلی خارج گردد.
همین ود نکته ، دو پیامد مهم حضور اشخاص حقوقی ( شرکتها ) در عرصه حقوق بین الملل است. باری ، موضوع بحث ما در این نوشته ، همین قلمرو دوم است و به مباحث مربوط به حضور شخص حقیقی در حقوق بین الملل ( حقوق بشر ) نمی پردازیم.
از رنسانس تا دوران معاصر
تاریخ عصر جدید بشر ، زیر رنسانس شکل گرفته که خود صدر مدرمیته در غرب است . مدرنیته یک تفکر است که ذات آن نقد موضوع ( سوژه ) توسط انسان به عنوان ذات شناسنده است . مدرنیته در روند تاریخمند و معنی داری ظهور کرده و گسترده است ، به طوری که سه حوضه اقتصاد ، سیاست و فرهنگ نو در دوران معاصر را شکل داده یا دست کم عمیقا بر آن ها اثر نهاده است و این اثر گذاری تا به امروز هم ادامه دارد . آخرین ثمره مدرنیته ، نقد مدرنیته است که ” پست مدرنیسم ” نام گرفته است.
” حقوق ” که هم به عنوان علم و هم به عنوان فلسفه ناظر و شامل هر سه حوضه اقتصاد ، سیاست و فرهنگ است ، از تاثیر تفکر مدرنیته بر کنار نمانده است و مکاتب حقوق تحصلی و ( پوزیتیویستی ) که در برابر حقوق فطری در قرون ۱۸ – ۱۹ مطرح شده اند و حتی مکتب حقوق طبیعی نوین از جمله آثار آن است.
یکی از ثمرات مدرنیته ، تحول عمیقی است که در مفهوم دولت و کارکرد آن رخ داده و پیامد آن کاهش نقش دولت و حضور اشخاص خصوصی ( حقیقی و حقوقی ) در حوضه های اقتصادی تجاری و از آنجا در عرصه بین الملل است.
تغییر مفهوم دولت
مفهوم دولتهای سازنده حقوق بین الملل از پایان قرون وسطی شروع می شود . اواخر قرون وسطی دو بینش سنتی و قدیمی در مورد مشروعیت دولت عرض اندام می کرد : یکی بینشی الهی که مبتنی بر حکومتی دینی ( مسیحی ) به رهبری پاپ و دوم بینش سلطنتی مبتنی بر حکومتی که امپراطور بر فراز آن نشسته و تابع سلسله مراتب است.
لاکن عصر جدید که محصول تحولات سیاسی عمیق و تحرکهای اقتصادی بزرگ اروپا است ، این بینشها را برنمی تابید و استقبالی از این طرز فکرها نمی کرد . جهان آماده تغییر و نیازمند تغییر و تحولی بود . سخن نو و فکر تازه می طلبید که طرحهای تازه بریزد.
در دوران رنسانس نظام فئودالیته و امپراطوریهای بزرگ رفته رفته برچیده شد و سلطنت های فردی پایه گذاری شد . تغییر و تحول مفهوم دولت نیز در همین عصر به حقیقت پیوست. دفتر این عصر جدید در ایتالیا گشوده شد و به کشورهای دیگر گسترش یافت ، سرزمینی که پاپ ، رهبر دنیوی و معنوی سریر مقدس خود را در آنجا مستقر نموده و اتحادیه های مقدس را در ۱۹۴۵ همانجا بر پا کرده بود.
پیامدهای حقوقی حضور شرکتهای تجاری در عرصه بین المللی
زمینه های تاریخی حضور اشخاص خصوصی ( حقیقی و حقوقی ) در عرصه بین المللی را تا حدودی شناختیم و معلوم شد که این پدیده به دنبال تحول در اندیشه سیلسی و بویژه اومانیسم و لیبرالیسم سیاسی و نیز تغییر و تقلیل حقوق و وظایف دولت و محدود شدن آن به امور حاکمیتی و نیز به دنبال تغییر نظام مبادلاتی اقتصادی کشورها اتفاق افتاده است ، و اینها به نوبه خود ثمره تحولی که در اندیشه ها و نظامهای سیاسی بعد از قرون ۱۸ – ۱۹ رخ داد و عبارت بود از گسترش لیبرالیسم ، و روند فرو کاستن حقوق ویژه دولت که رفته رفته از خودکامگی و سایه خداوندی درروی زمین ، به نگاهبان مرزها و حاکمیت ملی فروکاسته شده است و این روند هنوز هم ادامه دارد و کار به جایی رسیده که امروزه در آستانه هزاره سوم ، گاه کار دولت را در حد ” نگاهبان شبگرد ” می دانند که باید امنیت را برقرار کند و این افراد مردم اند که حاکم بر سرنوشت خویش هستند و بی قهر و خشونت دولتها را می آورند و می برند. برای شخص آدمی نیز به صرف اینکه بشر است حقوقی شناخته شده که رعایت و اجرای آن بر عهده دولتها است: “حقوق بشر”.
منابع
- F. rigaux, transnational coporations, in M. bedjaoui, (de) international law.
- F. rigaux, des dieux ET des hores, revue critique de droit international prive .1978, p. 435.
- سعید محبی ، فرهیختگی در سیاست ، آدینه شماره ۱۲۴ ( بهمن ۱۳۷۶ ) ، ص ۱۷ .
- کلود آلبر کلییار ، نهادهای روابط بین الملل ، ترجمه دکتر هدایت الله فلسفی ، ج ۱ ، ص ۸۴ .
- akehurst, A modern intruduction to international law.
- permament court of Arbitration ( PCA ) .
- A H. Feller the mexician claims commissions, New York
- کلییار ، همان منبع ، ص ۵۴.