تعداد صفحات: ۱۴ | قابل ویرایش
چکیده
جهانیشدن فارغ از آنکه یک پروژه باشد یا پروسه، پدیدهای است که صرفنظر از عناصر اختیاری و کنترلشده آن، از برخی وجوه کاملا تحمیلی برخوردار است که حتی قدرتهای بزرگ را به تمکین وامیدارد و این مساله از آنجا ناشی میشود که پدیده جهانیشدن هنوز در کلیت خود برای هیچکس روشن نشده است.
گریز مداوم جهانیشدن از کالبدشکافی محققانه و تنوع ادبیاتی موضوع جهانیشدن که ابهامات و تضادهای فراوانی را بر آن تحمیل کردهاست، دستیابی به یک تعریف و نظریه دقیق و روشن را ناممکن ساخته و آن را چونان پدیدهای نمایان میسازد که تا زمان تحقق کامل اساسا قابل شناخت نباشد.
اما بههرحال بسیاری از کشورهای جهان تکلیف خود را با این پدیده معین کردهاند و سهم خود را در بازیگری یا بازیگردانی در محیط آن معلوم ساختهاند.
جهانیشدن هرچه باشد و هرموقع که تحقق یابد، مانند بسیاری دیگر از پدیدارهای تمدن بشری دارای وجوه منفعتبار و زیانبار خواهد بود و نرمی و زبری در آن آمیخته است.
مقدمه مقاله جهانی شدن و امنیت ملی
نهتنها ما بلکه همه کشورهای جهان در حال سبکسنگیننمودن و توزین و تبیین جهانیشدن در قبال خود هستند و باتوجه به امکانات و شرایط ژئوپلیتیک خود، در حال پذیرفتن یا واگذارکردن نقشهای بازی در این صحنهاند.
کشورهایی چون ایران که دارای امتیازات منطقهای عمدهای هستند بهطور ویژهای در معرض وجوه گستردهتری از منافع یا مضرات جهانیشدن واقع میشوند و تقریبا قادر به انزواگزینی یا جداسازی خود از سیطره جهانیسازی نخواهند بود.
اما با بهکارگیری اندیشههای کاملا مطالعهشده و محققانه و با اتخاذ رویههای مدبرانه و هوشمندانه در رهبری و مدیریت کلان، میتوان در به حداقل رساندن مضرات و بهحداکثررساندن منافع آن موثر بود.
جهانیشدن فرصتهای بیشماری را فراهم میکند، همچنانکه فرصتها و اختیارات بسیاری را نیز با خود میبرد؛ اما استفاده درست و بهموقع از فرصتهای بهدستآمده میتواند زیانهای ناشی از اختیارات و فرصتهای تلفشده را حتی تا چندبرابر جبران کند.
منطقهگرایی، راهبردی در میانه
منطقهگرایی، راهبردی است در حد فاصل میان ناسیونالیسم اقتصادی و جهانیشدن؛ به این معنا که منطقهگرایی و جهانیشدن یکدیگر را بهطورمتقابل تقویت میکنند؛ یعنی دولتها با واردشدن به اتحادیههای اقتصادی و تجاری منطقهای، توان رقابتی و قدرت اتصال و تولید ملی خود را افزایش میدهند تا بتوانند با وضعیت و قابلیت بهتر در سطح جهانی ایفای نقش نمایند.
این در حالی است که انواع جدیدی از تقسیم کار منطقهای در حال ظهور است: مثلث رشد (جوهور در مالزی، ریو در اندونزی و دولت ــ شهر سنگاپور)، هلال شکوفایی (ژاپن، چین، تایوان، لائوس و …).
اگر قسمتی از جهانیشدن یا راهکاری برای استفاده از آن را منطقهگرایی بدانیم، در آن صورت باید گفت که ایران از این لحاظ دارای امتیاز خاصی است.
واقعشدن ایران در یک منطقه حساس جهان و قرارگرفتن آن در منطقه اتصال چندین منطقه (خلیجفارس، قفقاز، آسیای میانه، شبهقاره هند، آسیای صغیر) ــ که هرکدام دارای مباحث خاص خود هستند ــ ایران را از حساسیت منطقهای ویژهای برخوردار ساخته است و همه این ویژگیها در کنار ویژگی دیگری قرار میگیرد که همانا اشتراکات تاریخی، قرابت فرهنگی در عرصه مذهب و زبان و نیز موقعیت ژئوپلیتیکی آن با همسایگانش میباشد، همسایگانی که از نظر تعداد و تنوع کمنظیر هستند.
آشنایی با مفهوم و کارکرد جهانیشدن
پرداختن به موضوع جهانیشدن، در ابتدا چندان دشوار به نظر نمیرسد؛ چرا که با توجه به گستردگی آن به نظر میرسد که از هر نقطهای میتوان به این بحث وارد شد و عملا نیز با توجه به علائق و دلمشغولیهای مختلف پژوهشگران، این موضوع از منظرهای مختلف به بحث گذاشته شده است.
میتوان گفت جهانیشدن یک مفهوم انتزاعی است که روند کلان فعالیتهای فنی، علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و زیستمحیطی در سطح جهان را در بر دارد و یک مفهوم ذهنی است که واقعیت بیرونی مشخصی ندارد بلکه صرفا از طریق آثار و تبعات این روند کلان است که به مفهوم مذکور استناد میشود.
اما آیا چنین رویکردهایی مفید، کافی و مناسب نظام بینالمللی میباشند؟ در چنین شرایطی بحث از جهانیشدن چندان مطلوب نیست.