تعداد صفحات: ۳۶ | قابل ویرایش
روانشناسی در صنعت
روانشناسان بیش از آنچه ما تصور میکنیم میتوانند در کارخانجات مثمرثمر واقع شوند. فعالیت و راهنماییهای آن فقط به تست و آزمونهای روانی منتهی نمیشود بلکه در موارد روابط، روحیه و طرز فکر، عادات، شخصیت و بهبود زدگی افراد نیز اظهارنظر مینمایند.
شغل روانشناسان صنعتی بیشتر جنبهی مشورتی دارد و علاوه بر حل مشکلات فری از فکر و تجربهی او در موارد مختلف صنعتی، برنامههای آموزشی و پیشگیری سوانح استفاده مینمایند.
تاریخچهی روانشناسی صنعتی
اولین روانشناس صنعتی توماس ک بالمر است. تاریخچهی روانشناسی صنعتی به قرار زیر است: روانشناسی در جنگ جهانی اول، دورهی روانشناسی صنعتی اجتماعی، روان شناسی در عصر جدید، روانشناسی در جنگ دوم جهانی، روانشناسی در زمان حال.
فلسفه و روانشناسی کار
رشد انسانی بزرگترین عاملی است که انسان را به کار واداشته و انگیزهی تحرک را در نهاد بشر به وجود میآورد. اگر باور کنیم که عوامل شکست در مراحل مختلف زندگی ما بیشتر متوجه نابسامانیها بوده است اغراق نگفتهایم چون شرایط رشد طبیعی را که عقلی، جسمی، عاطفی، اجتماعی و معنوی میباشد و فعالیتهای بشری بر آن استوار است را رعایت ننموده و خود را با اکتشافات و اختراعات مفید همزمان نکردهایم و در پذیرش راهنماییها قصور ورزیدهایم.
روابط انسانی در صنعت
هر یک از افراد بشر که نقطه نظر مدیریت وسیلهای برای نیل به هدف اداری تلقی میشوند برای خود شخصیتی متمایز بوده و دارای صفاتی موروثی و اکتسابی هستند و به خصوص در ا میال و آرزوها، بیم و امیدها و خشم و شفقتها با هم متفاوتند. هر فردی در هر شغلی که هست قسمتی از وقت و نیرو و توجه خود را صرف آن میکند. علایق خارجی متعدد و گوناگونی در طرز فکر و اعمال افراد مؤثرند.
سنجش شایستگی
معمولاً هر کارفرما روی کارمندان یا کارگر خود به طرزی قضاوت میکند و علاقمند است که قضاوت او بر مبنای صحیح علمی استوار باشد. اغلب سنجش شایستگی را براساس ارزشی که کارمزد ما برای کارمند یا کارگر خود جهت تکمیل پرونده و یا گزارش خود قائل است انجام میدهند. ارزش یک فرد بستگی به استعداد، مهارت، میزان غیبت و یا طرز رفتار و علاقمندی او نسبت به کار و همکارانش دارد.
سوانح و ایمنی در کارخانجات
بیشک هیچ علتی بدون معلول نیست و سوانح نیز خود به خود به وجود نمیآیند بلکه زاییدهی عللی هستند که آن علل ممکن است خود انسان و یا ابزار و آلات ساخته شدهی دست انسان باشند. مراقبتهای صنعتی و مراعات اصول اولیه آن بینهایت حایز اهمیت است چون به طوری که بررسی شده با هر حادثه چه بسا افرادی طعمهی مرگ شده و یا یکی از اعضای بدن آنها ناقص شده است.
سوانح بیشتر به علل بیتجربهگیها، نابسامانیها و ناایمنیهای محیطی و اشتباهکاریها به وقوع میپیوندند و میتوان بیتربیتی ماشینآلات، فقدان وسایل کار، نور ضعیف، عدم توجه به ماشینهایی که اطراف آنها باز هستند، عدم توجه به زمینهایی که آلوده به روغن و گریس هستند و بالاتر از همه ناراحتیهای روانی افراد و نداشتن تضمین زندگی را به آنها اضافه نمود.
تجزیه و تحلیل برخی از انواع تجربهی دینی
هر بحث درباره دین با توجه به دشواریهای جدی اصطلاحی عقیم خواهد ماند. درحالیکه میدانیم در خ ارج از قلمرو یکتاپرستی ادیان و مذاهب بیشماری وجود داشته و دارند. مفهوم دین را با نظامی که خدا و نیروهای ماوراء طبیعی در کانون آن قرار دارند تداعی میکنیم و میل داریم که ادیان توحیدی را معیار رجوعی شناخت و ارزیابی سایر ادیان قرار دهیم.
یکی از بهترین نمونههای ادیان نوعدوست بوداییسم اولیه است. بودا معلمی بزرگ و فردی «بیدار» است که حقیقت مربوط به هستی انسان را دریافته است. زن بودائیسم که شعبهای جدید از بوداییسم است یک طرز فکر خودکامهی بسیار انقلابیتری را ادامه میدهد.
زن معتقد است که هیچ دانشی ارزش و اعتبار ندارد مگر اینکه منشأ آن در خود ما باشد هیچ مرجع و معلمی به درستی نمیتواند چیزی غیر از آنچه در ما شک و تردید ایجاد میکند به ما تعلیم دهد که موضوع مسیحیت خود دینی بشردوست و غیرخودکامه بوده است از روح کلیهی تعلیماته مسیح و نیز متن آن هویداست حکم مسیح دایر بر اینکه «بهشت خدا در خود شماست» بیان ساده و روشنی از طرز فکر غیرخودکامه است.
روانکاوی به مثابه «پزشکی روح»
امروز مکاتب مختلفی در روانکاوی به وجود آمده است که از پیروان کمابیش استوار نظریهی فروید تا «تجدیدنظر طلبانی» که همه از نظر میزان دگرگون ساختن مفاهیم او با هم اختلاف دارند توسعه دارد معذلک این اختلافها با توجه به منظوری که ما داریم بسیار کماهمیتتر از اختلافی است که بین دو نوع روانکاوی وجود دارد: یعنی روانکاویای که هدفش اساساً همسازی اجتماعی است و روانکاویای که هدفش درمان روح است، روانکاوی در آغاز توسعه، خود شعبهای از طب به شمار میرفت.