تعداد صفحات: ۱۶۱ | قابل ویرایش
مقدمه
نظامهای آموزشی و فعالیتهای حاکم بر آن، با توجه به پیشرفت جوامع ،همواره دستخوش تغییر وتحول است و تحول آموزشی، خود معلول تحول اجتماعی وتحول علوم و تکنولوژی است زیرا در یک جامعه ساده، نیازها ساده و روش ارضای نیازها نیز ساده است.
در چنین جوامعی دایرهی آموختنیها گاهی آنچنان محدودند که هر کسی میتواند ادعا کند و بگوید :« هر آنچه آموختنی است فرا گرفتم .» ولی در جوامع پیچیده و پیشرفته ، سرعت تحول نظامهای آموزشی آنچنان سریع است که هر چند سال یکبار ، در ساختار نظام آموزشی دگرگونی کلی ایجاد میشود ، و این تحول به حدی است که گاهی کسانی سخن از جامعه بیمدرسه به میان میآورند.
بهترین دلیل در دنیای امروز ، با توجه به پیشرفت سریع علوم وتکنولوژی ، نه میتوان به تمام دانش موجود دست یافت ، و نه میتوان هر متخصصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی وا داشت.
با پیشرفت علوم و فنون و پیچیده شدن جوامع،نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده میشوند. ارضای نیازهای پیچیده نیز درجای خود ، احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد. کسب علوم و فنون پیچیده در سایهی روشهای آموزشی پیچیده امکان پذیر است.
به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم امروز نسبت به گذشته سنگینتر و پیچیدهتر شده است دیگر نمیتوان با روشهای سنتی ، جامعه و افراد آنرا به سوی یک تحول پیچیده و پیشرفته سوق داد.
پیشینه تحقیق
با توجه به بررسیهای متعددی که بعمل آوردم . متوجه شدم که در مورد این تحقیق قبلاً بررسیهایی به عمل آمده و تحقیقی با عنوان: بررسی تاثیرات روش تدریس شاگرد مدار توسط معلمان و رابطه آن با خلاقیت دانش آموزان پسر دورهی ابتدایی شهر کرج توسط خانم زهرا مومنی تا کنون صورت گرفته است (و تایید مثبت داشته و فرضیه به اثبات رسیده) البته پژوهشهای معدودی در ایران در ارتباط با خلاقیت و تدریس بعمل آمده است که هیچگونه تشابهی با موضوع تحقیق مذکور ندارد.
تاریخچه تعلیم و تربیت
بشر از کهنترین دوران ، برای انتقال تجارب خود ، یعنی تفسیر قوانین و آیینهای مذهبی و اعتقادات ونظرات خود درباره پدیدههای طبیعت ، آگاهانه از موهبت زبان استفاده کرده و این تجارب را سینه به سینه از گروهی به گروه دیگر و از نسلی به نسل دیگر ، رسانده است ،این عمل تا آنجا اهمیت یافته که اجتماعی کردن محفوظات فرد لازمهی بقای نوع شده است. این نکته بویژه در مورد گسترش کاربرد ابزار که در میان همهی انواع جانداران امتیاز خاص نوع بشر است ، به چشم میخورد.
انسان برای مقابله با محیط زیست خود تخصص ذاتی ندارد ؛ و با اینکه غرایزش نسبت به حیوانات دیگر ذاتاً ضعیفتر است ، اما به تدریج توانسته است بقای خود را تامین کند و تکامل بخشد.
او در اثر تداوم مبارزه با شرایط محیط زیست خود ،توانست به مرور به موجودیت خویش سروسامان دهد و برای تشکل کوششهای دستهجمعی خود، جامعهای به وجود آورد. این تلاش ابتدا در واحد خانواده وقبایل بدوی آغاز شد.
انسان نخستین در ضمن تلاش برای تامین مواد ضروری حیات، به تدریج بر دانش و تجربهی خود افزوده راه شناخت نیازها و آرزوهای خود و شیوهی بیان آنها را آموخت ، و به این ترتیب به نیروی اندیشه و خرد خود شکل داد که تحول بزرگی بود.
تعلیم و تربیت در جوامع بدوی
تعلیم و تربیت در جوامع بدوی صورت متکثر و مداوم داشت . هدف آن شکل دادن به خصلتها ،استعدادهای درونی ، مهارتها و سجایای اخلاقی فرد بود . این فرد از طریق همزیستی با جامعه ، بیش از آنکه تعلیم بگیرد ، خود آموزی میکرد.
زندگی در خانواده یا در کلان ، از کار گرفته تا تفریح ، از مناسک دینی تا آیینهای قومی ، همه فرصتهای روز به روزی برای آموختن بودند. آموختن از هر طریقی انجام میگرفت. از توجه مادر تا درسهای پدر شکارچی، از مشاهدهی فصلها تا ملاحظهی حیوانات خانگی ، از روایات پیران قوم تا اوراد جادوگران قبیله …
این اشکال طبیعی سازمان نیافت ه، اکنون نیز در نقاط وسیعی از دنیا به عنوان یگانه شیوهی تعلیم و تربیت برای میلیونها تن از افراد بشری مشاهده می شود . از این گذشته ، صور آموزشی در جوامع تعلیم یافتهی امروزی نیز ، آنچنان که به نظر می رسد ، تفاوت چندانی با گذشته ندارد. زیرا هنوز ، هم کودکان و هم بزرگسالان ، تا حدود زیادی تعلیم و تربیت خود را مستقیماً و به طور ضمنی و تصادفی از تجربهی حاصل از محیط و خانواده و اجتماع خود کسب میکنند.
سنت آفریقایی در تعلیم و تربیت
سنت آفریقایی ، همانند بسیاری از سنتهای دیگر دنیا ، هنوز گواهی بر وضع دیرین تعلیم و تربیت است . به گفتهی « ژولیوس نی ریره» اگر در آفریقای قبل از استعمال البته به استثنای دورههای کوتاهی که برای آشنا ساختن خردسالان ودیگران با برخی مراسم ، در بعضی قبایل وجود داشته مدرسه بمعنای متداولآن وجود نداشته است، بدین معنا نیست که کودکان آنجا از تعلیم و تربیت برخوردار نبودهاند . آنان آموزش خود را در مکتب زندگی و تجربه به دست می آورند. تعلیم و تربیت به اینگونه « غیر رسمی » بود.
هر بزرگسالی کم یا بیش معلم به شمار میرفت .اما ، عدم وجود موسسه رسمی ، دلیل بر فقدان تعلیم و تربیت نبود و هرگز در اجتماع از اهمیت آن نمیکاست.
این گفته دلیلی است بر اثبات این حقیقت که شیوهی سنتی تعلیم و تربیت آفریقا ، باهمهی محدودیتها و نارسائیهایش ، میـواند یکی ازتجربههای بسیار جالب در زمینهی تعلیم و تربیت غیر رسمی باشد.
فهرست منابع
- اسبورن ، الکس اس ، پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت ؛ ترجمه ی دکتر حسن قاسم زاده ، انتشارت نیلوفر تهران ، ۱۳۶۸ .
- باندی ، جوزف و وایلز ، جان ؛ نظارت در مدیریت ؛ ترجمه ی دکتر محمد رضا بهرنگی ، انتشارات .
- پیاژه ، ژان ؛ روانشناسی و دانش آموزش ؛ ترجمه ی علیمحمد کاردان ، انتشارات دانشگاه تهران ، ۱۳۶۷ .
- تعلیم و تربیت مدرسی ؛ حوزه های علمیه تهران ( فعالیتهای انتشار نشده صدا و سیما ، ۱۳۶۹)
- خان زاده ، علی ؛ خلاقیت در آموزشگاه ؛ انتشارات تهران ۱۳۵۸ .
- سلطان زاده ، حسین ؛ تاریخ مدارس ایران ؛ انتشارات دانشگاه آگاه ، تهران ، ۱۳۶۴.
- شهید ثانی ؛ آداب تعلیم و تربیت در اسلام ؛ ترجمه ی سید محمد باقر حجتی ، دفتر فرهنگ و نشر اسلامی تهران ، ۱۳۶۹.
- شاکری ، فاطمه ؛ کاربرد مهارتها در تدریس ؛ تهران ، ۱۳۶۶.
- شعبانی ، حسن ؛ مهارتهای آموزشی و پرورشی ؛ انتشارات سمت ، تهران ، ۱۳۷۱.
- صفوی ، امان الله ؛ کلیات روشها و فنون تدریس ؛ انتشارت معاصر ، تهران ، ۱۳۶۹.