تعداد صفحات: ۶۷ | قابل ویرایش
پیشگفتار
انسان از هنگام تولد در میان شبکه ای از روابط متقابل اجتماعی به سر می برد و جامعه و فرهنگ در جهت دادن به کوشش های تربیتی نقش اساسی دارند.
احساس و هیجان یکی از جالبترین و بحث انگیزترین موضوعاتی هستند که از گذشته ای بسیار دور تاکنون ذهن انسان را به خود مشغول داشته اند. بشر، از دیرباز تاکنون در کاوش یافتن شیوه هایی بوده است نا با یاری آنها به آرامش و خوشبختی دست یافته و خود را از چنگال ترس، اضطراب، غم و اندوه برهاند.
هیجان ها همیشه مورد توجه کامل انسان بوده اند. زیرا در هر تلاش و هر اقدام مهم بشری حالات هیجانی به طریقی دخالت دارند. تقریباً بزرگ از ارسطو گرفته تا اسپنوزا، ازکانت، تادیونی، ازبرگسون و تاراسل همگی در مورد ماهیت هیجان ها اندیشه اند. در مورد ریشه ها، نمودها، اثرات و جایگاه آنها در نظام طبیعی زندگی انسان تفکر کرده اند و نظریه هایی ارائه داده اند.
مقدمه
به جرأت می توان گفت که هیجانات لذت بخش یا مثبت در زندگی انسان به طور کلی درست به همان اندازه مهم و متنوع هستند که هیجانات ناگوار یا منفی، مگر آن که برداشتی بسیار بدبینانه از زندگی داشته باشیم.
در اجتماع ها گرو وسیعی از کودکان و بزرگسالان هستند که به گونه ای خاص از جنبه های فکری، حسبی، عاطفی، هیجانات و یا ویژگیهای رفتاری با دیگر همسالان خود تفاوت دارند. این افراد به کمک ویژه ای نیاز دارند تا استعداد های نهائی خود را به شکلی مطلوب شکوفا سازند.
تشخیص نیازهای ویژه این کودکان و بزرگسالان از جانب مربیان و افراد عادی به یک رشته طرح و برنامه ریزی ویژه منتهی می شود، که از جهات مختلف کمک موثری به این گروه است.
برای معرفی نوجوانانی که خصوصیاتشان مانع می شود با بهره گیری از امکانات آموزشی معمول مداریش به صورت طبیعی رشد کنند واژه های متعددی استفاده شده است. ولی واژه ای که امروزه بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرد واژه معلول و یا (handrcapped) می باشد و البته عده زیادی از متخصصان بر این عقیده هستند که واژه معیوب impaired و ناتوان disabled است که به افرادی اطلاق می شود که دارای نقص عضو هستند لذا کاربرد واژه معلول چندان صحیح نیست.
ضرورت تحقیق
مانند تمام افراد عادی یک فرد معلول (حرکتی و حسی (نابینا)) نیز خواستار این است که باوی همچون سایر افراد رفتار شود. تعداد زیادی از افراد نابینا و معلول نمیخواهند مورد ترحم قرار بگیرید و در عین حال میخواهد دیگران آنها را درک کنند.
بیشترین نیازهای سازگاری افراد معلول (حسی و حرکتی) به سلامت عاطفی ایشان مربوط میشود و به دلیل نارساییهای حرکتی و مشکلات ارتباطی و در بیشتر موارد ظاهر ناخوشایند، آنان اغلب از اجتماع طرد میشوند یا نسبت به آنان دلسوزی بیش از اندازهای ابراز میشود، پذیرشی را که تمام افراد در جستوی آنند، غالباً از آنان دریغ میشود والدین و بستگان بیشتر این افراد آنها را طرد میکنند و از مسبوب بودن خود به آنان شرم دارند. (این موضوع امروزه چندان صحت ندارد)
آنان بدون آنکه برای پذیرفته شدن جو مناسبی در اختیار داشته باشند، برای رسیدن به خود فهمی و در پی آن دستیابی به حس شایستگی و خرسندی، با مشکلات بسیاری روبرو خواهند بود. در مقابل، ناکامی شدید، که احتمالاً با ترس زیاد همراه است، در آنان امری عادی است.
مفهوم هیجان
گروهی هیجان را تغییرات بدنی عنوان داشتهاند. در حالی که گروهی دیگر آن را احساسات ذهن معرفی کردهاند که موجود آدمی کیفیت آن را گزارش میکند. این برداشتهای ناهماهنگ مانع بزرگی در گسترش پژوهشهای مربوط به هیجان پدید میآورد.
بسیاری از مردم هیجانها را عوامل مثبت یا منفی به شمار میآورند. چنانچه عشق و شادی را هیجانهای خوب و خشم و ترس را هیجانات بدوزشست میشناسد. گر چه این برداشت، در بسیاری از موارد درست است، اما بهتر است که جنبههای مثبت یا منفی هیجانات را بر حسب پیامدهایشان ارزیابی کنیم.
یعنی ترس هنگامی یک هیجان خوب و ارزشمند است که انسان را در مقایسه با خطرات احتمالی راهنمایی کند و آمادگی لازم را فراهم آورد. همچنین خوشحالی و شادمانی از رنج دیگران نوعی هیجان منفی انسان میباشد.
تعریف هیجان
نباید به علت پیچیده بودن هیجانها، در طول سالها، تعاریف گوناگون پیشنهاد شده است. اگر بخواهیم هیجان را از نظر واتسون که یک رفتارگرا است تعریف میتوانیم بگوییم : هیجان یک طرح واکنش ارش است که متضمن تغییرات زیادی در مکانیزمهای بدنی به طوری که ؟؟ به طور خاص میباشد.
و یا هیجان کیفیتی است که در تعقیب یک رشته فعالیتهای جسمانی و روانی در ارگانیسم ظاهر میشود. این فعالیتها را میتوان به ترتیب زیر بیان نمود :
۱- ملاحظه و انتقال محرک از طریق محیط خارج
۲- انتقال محرک از طریق اعصاب برنده به هپوتالاموس و کرتکس و سایر مراکز مغزی.
۳- ایجاد تغییرات خاص فیزیولوژی وبدنی در مقابل محرک به واسطه فعالیت دستگاه عصبی خود مختار و ترشح نمود.
۴- ایجاد حالت خوشایند و بالعکس در ارگانیسم (کیفیت روانی هیجان)
۵- ظهور رفتار هیجانی از طریق ؟ ماهیچهای مانند خندیدن و ترشح غدد داخلی و …