تعداد صفحات: ۸۹ | قابل ویرایش
فهرست مطالب
فصل اول
کلیات …………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱
مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………… ۲
بیان مسأله ……………………………………………………………………………………………………………… ۳
اهمیت مسأله …………………………………………………………………………………………………………… ۳
اهداف تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………. ۴
تعریف مفاهیم ………………………………………………………………………………………………………….. ۵
فصل دوم
پیشینه تحقیق …………………………………………………………………………………………………………………… ۶
فصل سوم
چهارچوب نظری ……………………………………………………………………………………………………………….. ۱۳
فصل چهارم
بررسی اسنادی تعریف حجاب ……………………………………………………………………………………….. ۲۳
فصل پنجم
روش تحقیق ……………………………………………………………………………………………………………………… ۴۹
روش تحقیق …………………………………………………………………………………………………………….. ۵۰
جامعه آماری …………………………………………………………………………………………………………… ۵۰
حجم نمونه ……………………………………………………………………………………………………………….. ۵۰
روش نمونه گیری ……………………………………………………………………………………………………. ۵۰
روش جمع آوری اطلاعات ……………………………………………………………………………………… ۵۰
شاخص سازی ………………………………………………………………………………………………………… ۵۱
اعتبار سنجی ……………………………………………………………………………………………………………. ۵۲
فصل ششم
تحلیل یک متغیری …………………………………………………………………………………………………………….. ۵۴
فصل هفتم
تحلیل دو متغیری …………………………………………………………………………………………………………….. ۷۴
نتیجه گیری …………………………………………………………………………………………………………………………………… ۸۴
منابع ………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۸۷
مقدمه
یکی از عمده ترین مسایل کشورهای در حال گذار، دگرگونی معانی، ارزش ها و عقاید مشترک حاکم بر این جوامع است.نتیجه تغییر این عقاید مشترک که کارکرد انسجام را در نظام اجتماعی بر عهده دارند ایجاد نوعی چند گونگی و تکثر در لایه های زیرین و درون ذهنی افراد است.
اگرچه تکثر به خودی خود امری نامطلوب محسوب نمی گردد اما مسئله از آنجایی آغاز می شود که این چند گونگی در باورها و عقاید و لایه های درون ذهنی افراد صورت پذیرد و دیگر هیچ اصل و تعریف واحدی وجود نداشته باشد که این باورهای مختلف حول آن نظام یابند.
در این هنگام است که جامعه عرصه بروز نگرشها و کنشهای مختلف و متفاوت و حتی گاه متناقض گشته و انسجام و یگانگی نظام اجتماعی دست خوش چالش های جدی و مهمی می گردد.
اصل «حجاب» برای زنان که در جوامع اسلامی مطرح است از جمله همین ارزشها و عقایدی است که از دیرباز در جامعه ما وجود داشته و در دورههای مختلف تاریخی به صورتهای مختلفی بروز و ظهور کرده است.
بیان مسئله
توجه به اخبار روزنامهها و صدا و سیما و همینطور مشاهدات معمولی و روزمره بیانگر این امر است که پوشش دختران و زنان ایرانی مخصوصاً در دهههای اخیر نسبت به آنچه که در نسخ دینی موجود است، دچار تحول و دگرگونی شده است؛ هم اکنون نیز این امر از حیث آنکه به عنوان یکه «مسئله» یاد میشود مورد توجه محافل گوناگونی واقع شده و سعی در چاره جویی برای آن می شود.
آنچه که در قرآن به عنوان مهمترین منبع دینی آورده شده صورتی کلی است که جزئیات آن توسط مفسرین، مراجع و صاحبنظران به گونههای نسبتاً متفاوتی عملیاتی و بیان گردیده است. اگرچه غالب این تعاریف بر حداقل پوشش (یعنی پوشیدگی همه بدن به جز چهره و دستها از مچ به پایین) اتفاق نظر دارند، اما به نظر میرسد در عمل این تعاریف کمتر در ظاهر افراد دیده میشود.
از آنجایی که دیدگاهها و نگرش افراد درباره موضوعات مقدمهای بر کنش آنها محسوب میگردد؛ لذا یافتن پاسخ این پرسش که افراد جامعه چه تعریفی از واژه «باحجاب» دارند میتواند گام موثری در این مسیر باشد.
حال سوالی که در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد این است که اولاً : «تعریف تحلیلی افراد تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «با حجاب» نزدیک است؟
اهمیت مسئله
قدر مسلم تفاوت تعاریف قراردادی و تحلیلی افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابرای ما متصور میسازد:
اول اینکه تعاریف دینی موجود از واژه «باحجاب» همگی قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه، طی مراحل جامعهپذیری افراد به درستی نتوانسته این تعاریف را در میان افراد درونی سازد. و یا نظام هنجارساز جامعه دارای عملکرد ضعیفی بوده است به گونهای که سایر منابع هنجارساز (داخلی یا خارجی) دست به هنجارسازی و ارایه تعاریف جایگزین در این باره زدهاند.
دوم اینکه این تعاریف قراردادی و دینی آن طور که باید و شاید مطابق ضرورتها و نیازمندیهای زمان و مکان از متون دینی استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغییراتی در این تعاریف زدهاند تا آن را با شرایط روز خود منطبق سازند.
هریک از مفروضات بیان شده که درست باشد نیازمند بکارگیری تدابیر مناسب در جهت همسانسازی نظام کنش افراد و نظام هنجاری جامعه می باشد تا شاهد کاهش انسجام و یگانگی در جامعه نباشیم.
فعالیتهای مذهبی
در تحقیقاتی که در ذیل عنوان کلی فوق و یا به عنوان جزیی از یک مفهوم کلیتر در سالهای اخیر صورت پذیرفته نکته مهمی مشاهده میشود، در مورد عرصه مناسکی دین به خصوص مناسکی که بخش زیادی از آن جنبه جمعی دارد و با تعامل و پیوند با دیگران همراه است، تعاملات و پیوندهایی که در خلال آن اجتماع دینی تداوم مییابد با این واقعیت جدید در جامعه ایران مواجه میشویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است.
محقق پیش بینی میکند با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخشهایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سالهای آتی انتظار توسعه بیشتر آن میرود. (رجبزاده، ۱۳۸۰)
در تحقیق دیگری که باعنوان «بررسی عوامل موثر بر رعایت حجاب دانشآموزان دختر دبیرستانی یزد» انجام شده است؛ کم بودن تعداد افراد خانواده، تربیت و تولد فرزندان در خانواده عامل موثر بر رعایت حجاب نیستند. سن والدین و سطح تحصیلات پدران تأثیری در رعایت حجاب ندارد هرچند که سطح تحصیلات مادران موثر است.
کیفیت پوشش
بعد از این استثناء این جمله آمده است: «ولیضربن نجمدهن علی جیوبهن» یعنی میباید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. البته روسری خصوصیتی ندارد. منضور پوشیدن سروگردن و گریبانست.
این آیه حدود پوشش را مشخص میکند. در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث میگوید:
«زنان مأمورشدهاند که روسریهای خود را بر روی سینه خود بیفکنند تا دور گردن آنها پوشیده شود گفته شده است که قبلاً دامنه روسریها را به پشت سر میافکندند و سینههاشان پیدا بود. کلمه «جیوب» (گریبانها) کنایه است از سینهها زیرا گریبانها است که روی سینهها را میپوشاند و گفته شده است که از آن جهت این دستور دیده است که زنان موها و گوشوارهها و گردنهای خویش را بپوشانند.»
ابن عباس ذیل این آیه گفته است: «زن باید موی و سینه و دور گردن و زیر گلوی خویش را بپوشاند».
تفسیر صافی هم بعد از ذکر جمله ولیضربن … میگوید:
«برای اینکه گردنها پوشیده شود.»
به هر حال این آیه در کمال صراحت حدود پوشش لازم را بیان میکند.
استثناء دوم:
«ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن اوابائهن بعولتهن او ابنائهن او ابنا بعولتهن او اخوانهنا او بنی اخوانهن او نسائهن او ماملکت ایمانهن او التابعین غیراولی الاربه …»
فهرست منابع
- رفیع پور ، کندوکاوها و پنداشته ها
- سعیدی ، مسعود ، (۱۳۸۴) ، «بخش نگرش سکولار در گروه سنی ۲۰ تا ۵۰ سال مردم مشهد در سال ۸۴ و بررسی عوامل موثر بر این نگرش» ، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی.
- علامه طباطبایی ، سید محمد حسین، جلد ۱۵ تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی.
- علامه طباطبایی ، سید محمد حسین، جلد ۱۶ تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی.
- عظیمی هاشمی، مژگان، (پاییز ۸۳) ، «رضایت از زندگی و دینداری در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و نواحی ۷ و ۵ و۴ مشهد» ، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی.
- مدرسی، سید محمد تقی، تفسیر هدایت جلد ۸ ، پرویز اتابکی، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- مدرسی ، سید محمد تقی، تفسیر هدایت جلد ۱۰ ، عبدالمحمد آیتی، احمد آرام، موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- مکارم شیرازی ، ناصر، (بهار ۷۶) ، جلد چهاردهم تفسیر نمونه، چاپ سیزدهم ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران.