تعداد صفحات: ۵۷ | قابل ویرایش
فهرست مطالب
فصل اول اهداف تحقیق پیشگفتار فرضیات تحقیق مقدمه ضرورت مساله واژگان سیاست فصل دوم یافتههای تحقیق ترور و تروریسم و نگاهی به ریشههای آن فقر و خشونت تاثیر جنگ در جامعه لزوم حیاتی صلح صلح در خطر عوامل خشونت اعم ترور و جنگ و موانع مهرورزی خشونت و ترور از دیدگاه اسلام انتشارات ضداسلام در غرب مطبوعات و رسانهها سوء استفاده از باورهای مذهبی خشونت و بی عدالتی فصل سوم نتیجهگیری بحث و بررسی نتیجهگیری پیشنهادات منابع و ماخذ |
۱ ۲ ۳ ۴ ۶ ۷
۱۰ ۱۱ ۱۶ ۱۹ ۲۰ ۲۲ ۲۷ ۳۴ ۳۶ ۴۱ ۴۱ ۴۳
۴۵ ۴۶ ۴۸ ۵۱ ۵۳ |
پیشگفتار
این نوشته کوششی است برای بررسی عوامل خشونت در عرصههای مختلف جهانی و بررسی چگونگی بهرهبرداری جنگافروزان و ابرقدرتان از ضعف دیگر دولتها و نقش ارگانها و ابزارهای مختلف در دامنزدن به آتش این جنگافروزیها و یا مقابلهی آنها با این عوامل.
با توجه به پیشنهاد آقای خاتمی (ریاست محترم جمهوری) در پرسش مهر ۴، بیشتر فعالیتهای مربوط به این تحقیق و جمعآوری اطلاعات مربوطه در ساعات درسی مربوط به «آئین مطالعه و پژوهش» صورت گرفت. کار جمعآوری اطلاعات مربوط به این تحقیق را راهنماییهای دبیر درس مطالعه و پژوهش آقای مشایخی و نیز استفاده از منابع کتابخانهای که نام آنها در آخر تحقیق ذکر شده است، به دست آمده است.
ما امیدواریم با این کار گروهی که حدود ۳ ماه به طول انجامید، توانسته باشیم تا حدودی مسئلهی مهم و حیاتی «صلح» را در ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار دهیم.
مقدمه تحقیق
ما در عصری آکنده از بحران و پریشانی به سر میبریم. آنچه در حال تجربهی آنیم، نه فقط زنجیرهای از دگرگونیهای ژرف که برآشفتگیهایی است که علوم و تکنولوژی، امور اقتصادی و مناسبات بین المللی را در خود فروگرفته است.
بحرانهای بیشماری که در بسیاری از مناطق جهان پدید آمده، خود بهترین گواه این دگرگونیهای بنیادی است؛ در عین حال، اگر واگذاریم که واژه وسوسه انگیز «بحران» ما را از خود بیخود کند، کار بس نادرستی انجام دادهایم. البته امیدی نیست که کارها به سادگی به وضع عادی و مالوف خود بازگرداند. ما هم چنان شاهد دگرگونیهای بنیادی خواهیم بود و باید برای هر یک از آنها راه حلهای مناسب پیدا کنیم.
امروز شاید بزرگترین و خطیرترین مسئلهی بحرانی که بشریت را متوجه خود کرده، پیدا کردن نظمی برای جهان به هم ریختهی امروز و در حقیقت دستیابی به صلح و آرامش عمومی است.
در جهان ما از زمانهای بسیار دور و از پدیدآمدن نخستین انسانها، پدیدهای به نام «جنگ» نیز در بین انسانها آفریده شد.
رقابت و ستیزهی انسانها در مراحل ابتدایی همانند رقابت و ستیزهی حیوانی است، به طوری که حتا کودکان نیز زور بدنی را وسیلهای برای موفقیت خود میدانند، ولی جنگ و خشونت در جامعهی متمدن امروزی به صورتی متفاوت صورت میگیرد و معمولاً متکی به قدرت بدنی نیست، بلکه امروزه خشونت و در مراحل تکامل یافته، «جنگ» به صورتی سازمان یافته و به صورتی تصاعدی در حال گسترش است و بازی سیاست ابرقدرتها نیز به این روند صعودی سرعت میبخشد.
ترور و تروریسم و نگاهی به ریشههای آن
جنگای تاریخی قدمتی به قدمت تاریخ انسان دارند. از زمانی که مالکیت در تاریخ بشر آغاز شد و از زمانی که انسان متوجه گردید که میواند دیگری را استثمار کند و یا با توسل به زور دیگر انسانها را به خدمت خود درآورد، جنگها هم شروع شدند. ابتدا در اشکال ساده و ابتدایی بود، اما به مرور شگردهای استثمارگران و ستمگران پیچیدهتر شد تا استثمارگری و دیکتاتوری به یک نظام جهانی تبدل شد.
استثمار انسانها از اشکال ساده گسترش یافت و جوامع را به جوامع طبقاتی تبدیل کرد. طبقهای طبقهی دیگر را اجیر خود ساخت و پس از آن به استثمار خلقها و ملتها انجامید تا لاجرم یک چهارم جهان به استثمار سه چهارم جهان خاکی پرداخت. این پروسه طولانی استثمارگری موجب گردید که جبههای تاریخی بین ستمگر و استثمارگران در یک طرف و ستمکشان و مستضعفین در طرف دیگر بوجود آید و مبارزه تاریخی خونینی را پدید آورد.
جنگ ها اساساً موجب گردیده است که حیات انسانها مورد تهدید قرار گیرد و با خودش دنیایی ویرانی، فلاکت و پریشان خاطری و گرسنگی و بیماری به همراه آورد. با این وصف در اکثر مواقع جنگها، از طرف طبقات استعمارگر و تجاوزگران بر طبقات تحت استثمار و یا ملتهای تحت ستم تحمیل میشود و آنان مجبور میشوند برای رهایی خود از زیر فشار استعمار و غارت و یا نجات خود از زندان سلطه و استعمار و برای احقاق حقوق خود به قیام برخیزند. بنابراین جنگها را نمیتوان تماماً محکوم کرد، بلکه بایستی آنها را با هدف و جهتی که تعقیب میکنند، ارزیابی کرد.
فقر و خشونت
ملتهای جهان در هر دقیقه از هر روز هفته – چه روزهای تعطیل و چه روزهای کار – بیش از دو میلیون دلار صرف تسلیحات و دیگر برنامههای نظامی میکنند و در هر دقیقه، ۳۰ کودک کمتر از پنج یا شش ساله به دلیل نداشتن غذا و آب سالم و پاکیزه یا محروم بودن از مراقبتهای بهداشتی جان میسپارند.
مسلماً مسئولیتی تا بدین حد سنگین که میلیونها کودک جان میسپارند،-در حالی که با بخش کوچکی از هزینههای تسلیحاتی میتوان جملگی آنها را نجات داد – باید همهی ما را به فکر فرو ببرد و از خشم به خود بلرزیم و اجازه ندهیم ترههایی که رهبران سیاسی نشخوار میکنند ما را فریب دهد و به ریشخند کشد.
با این همه شمار آنهایی که وجود این تضاد وحشتناک سیاسی و بیعدالتی آشکار برخواسته از آن را تشخیص میدهند رو به افزایش دارد. اگر چه این افراد به دلیل نظامهای سیاسی و فرهنگی گوناگون احساس خود را به شکلهای مختلف بیان میکنند، اما از نظر تمام آنها، گرسنگی ترسناکی که میشود از آن پیشگیری کرد، بیگمان بزرگترین بیعدالتی موجود است و نظامهای اجتماعی، اعم از ملی و بینالمللی اگر نتوانند بر این بیعدالتی آشکار چیره شوند و بشریت را از خطر گرسنگی برهانند، سزاوار سرزنشند.
بسیاری از مردم و به ویژه گروههای جوان وقتی با این گرسنگی مزمن در بخشهای بزرگی از جهان روبه رو میشوند، در حالی که تنها با بخش کوچکی از هزینههای فزایندهی نظامی میتوان آن را از میان برداشت، گرفتار پریشانی و سرخوردگی میشوند.
تاثیر جنگ در جامعه
نگاهی به تاریخ، معلوم میدارد که دولتها حتی در دورههایی که با یکدیگر عملاً در جنگ نبودهاند و نوعی روابط دوستانه داشتهاند، با وسایل گوناگون (دیپلوماسی) و تبیلغ و تهیه و تسلیح جنگی خود را برای جنگی عملی آماده میکردند. جنگ به قدری بر دولتها سلطه ورزیده است که حتی انواع دیگر روابط بینالمللی را به صورت رابطهی جنگی درآورده است. چنانکه داد و ستد یا بازرگانی و دیگر روابط سودمند و مسالمتآمیز بارها بر اثر رقابت و خصومت به خدمت جنگ درآمده است.
گفتهاند که جنگ باعث تحریک جامعه و تسریع تکامل اجتماعی میشود و صناعت را پیش میراند و دولتها را وسعت میبخشد و اقوام را آمیخته و یگانه میگرداند. در پاسخ باید به یاد آورد که: اولاً: اگر چنین نتایج سودمندی با جنگ مرتبط باشد، باز زیانهای جنگ بیش از سودهای آن است. ثانیاً: تکامل جامعه و توسعهی صناعت، مخصوصاً وحدت اقوام مدیون جنگ نیستند. جنگ در موارد فراوان چه بسا جوامع را با همهی صنایع آنها به نیستی کشانیده است.
البته میتوان پذیرفت که جنگ به سیر تکاملی جامعه در بخش صنعتی سرعت میبخشد، ولی نکته این است که اگر جنگ هم نمیبود باز جامعهها بدون گسیختگی به سیر تکاملی خود ادامه میدادند و در آن صورت تکامل اقتصادی جامعه، خودبخود سبب ارتباط آنها میشد و به آمیختن اقوام و وحدت دولتها می انجامد.
منــابع و مــاخذ
- برانت، ویلی، ترجمه هرمز همایونفر، جهان مسلح، جهان گرسنه
- جبران خلیل جبران، جاودانهها، گردآوری پروفسور سهیل بوشروی، ترجمه مسیحا برزگر
- زمینه جامعهشناسی، آ.ح. آریانپور
- دروس حوزه، عملکرد امپریالیسم در شیلی و ایران، کتاب درسی
- ماهنامه چیستا، سال ۲۱، شماره ۱
- ماهنامه دینی، فرهنگی و اجتماعی مسجد
- ماهنامه حکومت اسلامی، سال هشتم، شماره ۲.