تعداد صفحات: ۶۱ | قابل ویرایش
مقدمه
ازدواج از سنتهاى حسنه جامعهاسلامى است و توجه به آن در روایات واحادیث، اهمیت مساله را بیش از پیشآشکار مىسازد. ازدواج علاوه بر آرامشزن و مرد، موجب بقاى نسل و سلامتجامعه مىگردد; چنانکه قرآن مىفرماید:یکى از نشانههاى خداوند این است کهبرایتان همسرى آفرید تا موجب آرامشتانباشد و بین شما الفت و مهربانى قرار داد.
با وجود تاکید بسیار بر ازدواج، جایىکه پاى شرف، دین و امکان خطر گناهپیش آید، طلاق ضرورت مىیابد. اسلامچون مسیحیت کاتولیک، پیمان ازدواج راناگسستنى نمىداند و یا چون یهود، به بازبودن نسبى درهاى خروجى اعتقادىندارد; بلکه طلاق را مبغوضترین حلالهامىشمرد (۲) و آن را امرى آسیبى ولىاجتنابناپذیر مىداند و معتقد استچنانچه در حدى متعارف نگه داشته شود،مىتواند حایز نتایج مثبتى براى خانواده وجامعه باشد.
در جوامع پیشرفتهصنعتى، روابط انسانى و در پى آن روابطخانوادگى از ابعاد معنوى تهى و در نتیجهسست، سرد و آسیب پذیر شدهاست; تنهاهدف زندگى مشترک، ارضاىخواستههاى غریزى است و جسم وخواستههاى آن، محور تمام ارزشها وکوششهاست. چیزى ارزش خواندهمىشود یا به نظر داراى ارزش مىآید کهنیازهاى طبیعى و کششهاى جسمانى راپاسخ دهد; پس بمحض یکنواختشدنروابط جسمانى، طرفین در جستجوىسرچشمههاى دیگر تمتع، به پیوندهاىدیگر مىاندیشند
متاسفانه در سالهاى اخیر در کشور مانیز بویژه در شهرهاى بزرگى چون تهران -که بافت زندگى شهرى آن را به یک جامعهصنعتى تبدیل نموده است – آمار طلاقنسبتبه ازدواج، حرکتى افزایشى داشتهاستبطورى که طبق آمار بدست آمده درسال ۱۳۵۹، از هر ۳۲۳۷۷ ازدواج، ۵۲۶۰مورد به طلاق منجر شده و در سال۱۳۶۰، از ۵۷۸۳۳ مورد ازدواج، ۹۴۱۴مورد آن به طلاق انجامیده است که از اینتعداد در سال ۵۹، ۷۶/۱۵ درصد طلاق بهتهران تعلق داشته و ۱۱/۷ درصد به کلکشور و در سال ۶۰، ۲۸/۱۶ درصد بهتهران و ۲۹/۸ درصد در کل کشور بوده است.
سال های اخیر
در سالهاى نخست ازدواج بر اثربىتجربگى، شناخت طرف مقابل کمترمیسر است در نتیجه خواستهها کمتر موردتوجه قرار مىگیرد. زوجهاى جوان هنوزبه بلوغ شخصیتى نرسیدهاند و لذت وراحتى زمان مجردى را فراموش نکردهاند.براى دلسوزى خویش از وضعیت آشفتهزندگى فرصتبیشترى دارند; لذا در اینسنین منحنى طلاق عکس منحنى ازدواجاست و هر چه بر سنین زوجین افزودهمىشود امر طلاق کمتر صورت مىگیرد،بطورى که در سنین میانسالى و کهنسالىاغلب مرگ موجب تنهایى زن و شوهرمىشود و در این زمان است که بر اثرعلاقه، عادت و تفاهم هیچکدام قادر بهترک دیگرى نیست.
کودکانى که والدین رابر اثر جدایى از دست مىدهند اغلب درسنین ۱ الى ۱۰ ساله هستند. کابوستجدید میثاق والدین، در این کودکان بیدادمىکند، ترس از رها شدن در ذهنشانریشه دوانده است و براى انتخاب یکى ازوالدین دچار تعارض مىگردند. آنها پس ازطلاق والدین همچون توپى به مادربزرگ، عمه، مادر، پدر و دیگران پاس دادهمىشوند. در چنین وضعیتى چگونهمىتوان ثبات را به مفهوم واقعى از اوطلب کرد.
کودک در چنین شرایطى استکه وجود مشترک والدین را مىطلبد به هراقدامى متوسل مىشود، عمل خلافانجام مىدهد، لجبازى مىکند، از خوردنامتناع مىکند، به درس بى توجه مىشود،بهانه مادر را مىگیرد تا شاید پدر را واداربه آشتى نماید. متاسفانه پدر در ینحالتبسرعت وارد عمل مىشود وعجولانه به زندگى دوم تن در مىدهد. وباز هم کودک مىماند و کوهى ازمشکلات، زیرا بمجرد ازدواج دوم،نامادرى به فکر فرزند جدید و دور نمودنطفل شوهر از پدر مىافتد پس از گذشتزمانى کوتاه همان کسى که براى نگهدارىفرزند به این خانه وارد شده است، آنچنانوضعیتى ایجاد مىکند که پدر را وادار بهسپردن طفل به دیگران مىکند.
آراستگى و زینت
امام باقر(ع):
لاینبغى للمراه ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلاده ولاینبغی ان تدع یدها من الخضاب و لو ان تمسحها مسحابالحناء و ان کان مسنه; (۱۶) .
براى زن (در رسیدگى به وضع ظاهر خود) سزاوار نیست که به خودو سر و وضعش نرسد هر چند به اینکه گردنبندى را به خود بیاویزد،و سزاوار نیست که دستش را بىرنگ رها کند هر چند به اینکهمختصر حنایى بگذارد; گرچه سالخورده باشد.
بىشک موضوع یاد شده، یک نیاز طبیعى براى زن و مرد است و دراین روایات، همان گونه که به مساله هزینه و ایجاد گشایش در زندگى و نیزاظهار محبت علنى توجه شده استبر این نیاز طبیعى نیز که در روابط زن وشوهر نقش خاصى دارد تاکید شده است. همین امر پسندیده در صورتى کهخارج از حدود خانه و براى بیگانه انجام شود حرام است و آثار سوء خودرا در جامعه و بویژه در محیط خانواده و روابط زن و شوهر خواهدداشت.
این امر پسندیده، عینا براى مردان نیز سفارش شده و علت آن نیزروشن است. البته نکته دیگرى که در همین زمینه باید مورد توجه قرارگیرد موضوع لزوم تمایز میان زن و مرد در وضع ظاهرى و لباس و امثال آناست. و این همان نکتهاى است که در سخن فاطمه دختر امیرالمؤمنینعلى(ع) به روایت عروه بنعبدالله آمده است. او مىگوید: وارد بر فاطمهدختر على بنابىطالب(ع) شدم در حالى که پیرزنى سالخورده شده بود وگردنبندى در گردنش بود و دو النگو در دستش. لذا گفت: براى زنانناخوشایند و مکروه است که خود را شبیه مردان سازند.
مسؤولیت مشترک
پیامبر اکرم(ص):
… فلکم علیهن حق و لهن علیکم حق، و من حقکم علیهن انلایوطؤوا فرشکم و لا یعصینکم فی معروف. فاذا فعلن ذلکفلهن رزقهن و کسوتهن بالمعروف و لا تضربوهن.
… براى شما مردان، بر زنان حقى است و براى آنان نیز بر شما حقى.و از جمله حقوق شما بر آنان، این است که رابطه نامشروع با بیگانهبرقرار نکنند و در موارد لزوم اطاعت، از شما سرپیچى نکنند. پسآنگاه که این حقوق را ادا کردند، حق خرجى و لباس در حد متعارفو معمول را دارا هستند و (نیز از جمله حقوق اینکه) آنان را نزنید.
روشن است که زن و مرد، هر یک در روابط زناشویى و زندگىمشترک داراى حقوقى هستند و در حدیث فوق به قسمتى از آن اشاره شدهاست و این گونه نیست که یک طرف، همیشه خود را طلبکار و دیگرى رابدهکار بداند; بلکه روابط بر اساس حقوق متقابل است و تنها با ایناحساس است که جو مساعدى براى تحقق صفا و صمیمیت و همکارى بهوجود خواهد آمد.
پى نوشتها
۱) و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجالتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فىذلک لآیات لقوم یتفکرون (روم، ۲۰)
۲) ابغض الحلال عند الله الطلاق
۳) ساروخانى – دکتر باقر: طلاق و پژوهشى درشناخت واقعیت و عوامل آن، ص ۱۰۰
۴) همان منبع، ص ۱۲۰
۵) همان منبع، ص ۳۴
۶) همان منبع
۷) داناى علمى – منیژه: موجبات طلاق درحقوق ایران و اقلیتهاى غیر مسلمان
۸) لا تطلقوا النساء الا من ریبه فان الله لا یحبالذواقین و الذواقات (شیخ طوسى، تفسیر مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۰۴
۹) فرهنگ عمید، ذیل طلاق