تعداد صفحات: ۶۵ | قابل ویرایش
مقدمه
دنیای امروز مدیریت مسیری طولانی و پر فراز و نشیبی را طی نموده است که دگرگونیهای آن در طول تاریخ امتداد مییابدو همانگونه که در این پیش درآمد ذکر شده است اساساً تمدنهای کهن بشری آغازگر اصول ، مبانی و روشها و الگوهای اولیه و نخستین مدیریت بودهاند که از کاربریهای ساده و ابتدایی آغاز و تا دوران نظریهپردازی و مکتبسازی و تحولات عظیم و سترگ قرون اخیر منتهی شده است.
شیوههای مدیریت و انگیزهها و مبانی فکری، عقیدتی، و انسانی و حتی خصلتهای روحی مدیر و افراد تحت رهبری او در هر سازمان و جامعهای وامدار این مسیر طولانی بشر در عرصه تحقق اداره و هدایت خویش به سمت و سوی نظم منطقی، سرعت مطلوب، قدرت سازمانی و برنامه ریزی بهینه و کارآمد است در میان جنگل تئوریها و نظریهپردازها و تألیفات و تحقیقات و پژوهشهای نظری و میدانی مرتبط با مدیریت یکی از شاخههای عمده و مهم که سهمی بسزا در تکوین و تحولات مدیریتی داشته است مدیریت اسلامی است.
مدیریت اسلامی شیوه خاصی از رهبری است که مبتنی بر مبانی فکری و عقیدتی اسلام است. جهتگیری این دین مبین در عرصه اجتماع، فرد، کار، و ارزش انسانی و الهی او به عنوان خلیفه الله است.
این شیوه از مدیریت پس از ظهور اسلام و ایجاد این تمدن عظیم و وسیع که از آسیا تا اروپا امتداد داشت جانشین شیوه متشتت نظام انسانی در اجتماع آن روز گردید. و سپس بین کشورهای تحت نظر خویش فرهنگ قومی و مشترکی را ایجاد نمود که زیر بنای یک سازمان توانمند اجتماعی گردید.
نگاهی به تاریخچه دنیای مدیریت
انسان موجودی اجتماعی آفریده شده و قادر به ادامه زندگی به صورت انفرادی نمی باشد ، به همین خاطر لزوم تشکیل حکومت و اداره جامعه و مدیریت آن بر اساس قانون مدرن، از بدیهیات اولیه هر جامعه متمدنی است. لذا شاید بتوان گفت که هیچ امری در حیات انسانی و پیشبرد اهداف آن نمیتواند جانشین مدیریت و رهبری باشد و به مرور زمان که جوامع شکل گرفته و مسیر رشد و ترقی را طی نمودهاند اهمیت مدیریت جامعه، هم در هدایت آن و هم در سازندگی ابعاد مختلف آن بیش از پیش احساس شده است.
برای آنکه از مدیریت و نقش بسیار مؤثر و تعیین کننده آن در روند توسعه و رشد جوامع انسانی بیشتر مطلع شویم باید عنان داشته باشیم که هیچ عمل و کار سادهای را نمیتوان در نظر گرفت که انجام صحیح آن از برنامهریزی، سازماندهی، بکارگماری، تصمیمگیری، هماهنگی، آیندهنگری، آینده پژوهی و کنترل بینیاز باشد و حتی مباحث بودجهای در مدیریت نیز امروزه از عنایت خاصی برخوردار است و اینها همان اصول مدیریتی هستند که هر مدیر برای اداره امور حوزه مسئولیت خویش بایستی آنها را اعمال نماید.
اهمیت مدیر از دیدگاه امام علی (ع)
امام علی در بیان اهمیت حاکم و مدیر در اجتماع میفرمایند: مردم به زمامدار نیازمند هستند خواه نیکوکار باشد یا بدکار، تا مؤمنان کار خود را به پیش ببرند و کافر بهره خویش گیرد.
هر اجتماع و گروه بدون رهبر و مدیر دچار هرج و مرج گشته و سرانجام آن اضمحلال و نابودی خواهد بود. امیرالمؤمنین علی(ع) در این مورد میفرمایند:
والی ستمگر ظالم چه بسا بهتر از هرج و مرج همیشگی است.
همچنین حضرتش در قسمتی دیگر میفرمایند« در حالی که برای مردم رهبری بد یا خوب لازم است. . . اما در حکومت رهبر فاسد انسانهای بدکار لذتجویی میکنند تا روزگارش به سر آید.
مدیریت موثر منجر به شکوفایی و تحقق سریع اهداف هر جمع و سازمانی خواهد گردید که در این میان نقش مدیر از بارزترین نقشهاست.
در اهمیت نقش مدیر در هر تشکیلات حضرت امیر(ع) میفرمایند: مدیر مانند میخ وسط آسیاب باید ساکن، استوار و محکم باشد تا تشکیلات به درستی حول آن محور طی طریق کند.
حضرت این تمثیل زیبا را از مدیریت خویش ترسیم مینماید که غاصبان به ناحق آن را اشغال نمودهاند و امروزه در اصطلاح مدیریت و در اهمیت مدیر و منصب آن میگویند متأسفانه پستهای مدیریتی غالباً در جوامع آلوده به فساد ادار پر نمیشوند بلکه اشغال میشوند.
لذا حضرت امیر(ع) هرگاه میخواست بدان مردم را نفرین کند میفرمود: « خدا هر چه زودتر مرگ مرا برساند و بر اینها همان کسی را مسلط کند که شایسته او هستند».
جایگاه مدیر در تشکیلات
(کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش)
امیرالمؤمنین علی(ع) در شناخت جایگاه و موقعیت یک مدیر و رهبر در تشکیلات (همانگونه که اشاره شد) میفرمایند: همانا موقعیت من همانند قطب وسط آسیاب است.
در جای دیگر میفرمایند: موقعیت رهبر و فرمانده (مدیر) همانند موضع و نقش نخ تسبیح است که دانهها را به هم پیوند میدهد، وقتی رشته پاره شد، دانه ها پراکنده میشوند و بدون نتیجه خواهند ماند و هیچگاه در کنار یکدیگر جمع نخواهند شد.
لذا اگر سازمان را به مثابه پیکر و بدن انسان تصور کنیم مدیر سازمان مانند مغز آن پیکر(مغز انسان) است و بدون مغز انسان تنها دارای یک زندگی خطی و گیاهی است یعنی فقط نمو میکند.
به طور مثال فردی که سکته مغزی کرده است ممکن است اعضای بدنش فعالیت داشته باشد، ولیکن این فعالیت روز به روز سیر قهقرایی را تا زمان مرگ بدن میپیماید.
لذا سازمان با مدیریت مضمحل و ضعیف، بسان فردی است که دچار سکته مغزی شده و روز به روز نیز سیستم آن به سوی متلاشی شدن و نابودی پیش میرود.
مدیریت و پذیرش مسئولیت
در نظام اسلامی پذیرش مسئولیت اجتماعی یک وظیفه است و هر کس باید در حد توان خود مسئولیت پذیر باشد حضرت امام علی(ع) در خطبه معروف شقشقیه میفرمایند:
به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید اگر بیعت کنندگان نبودند و یاران حجت را بر من تمام نمیکردند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند (تحمل نکنند) و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته این کار را از دست میداشتم (کنار میگذاشتم) و میدیدید که دنیای شما را به چیزی نمیشمارم و حکومت را پشیزی ارزش نمیگذارم.
ابن عباس میگوید: در ذیقار خدمت امام رسیدم که نعلین خود را وصله میزد به من فرمود: این حکومت شما بیارزشتر از این نعلین است جز آنکه حقی را بر پا دارم یا باطلی را ریشهکن سازم.
امام علی(ع) مدیریت و جایگاه و شأنیت آن را یک مسئولیت و در عین حال خدمت به خلق میدانستند و نه ریاست (صرف) بر مردم و این دیدگاه یک زاویه مترقی و بسیار ارزشمند است که در مباحث دمکراسی نوعی نظرگاه فرا دمکراسی است چرا که قول علی(ع) فعل اوست و فعل او قول اوست.
منابع و مآخذ
- پیش درآمدی بر اصول و مبانی مدیریت / مؤلف: دکتر حسین خنیفر/ انتشارات پیک دبیران / چاپ اول / ۱۳۸۰ تهران.
- مدیریت عمومی / مؤلف: سد مهدی الوانی/ چاپ ۱۳۸۰.
- مدیریت استراتژیک/ مؤلف:دیوید فردار/ چاپ ۱۳۸۱.