بررسی علل فرار مغزها در کشورهای در حال توسعه
تعداد صفحات : ۲۸ | قابل ویرایش
کشورهای در حال توسعه از دیر باز با پدیدهی فرار مغزهامواجه بودهاند. در واقع، فرار مغزها معرف جریان سرمایهی انسانی است که در آن انتقال مهارتها صورت میگیرد. کلمهیBrain مربوط به مهارت یا تبحر فرد است که نوعی ثروت بالقوه محسوب میشود و کلمهیDrain معرف نرخ خروج یا فرار بیش از حد نرمال (طبیعی) نیروی انسانی است.
مقدمه
کشورهای در حال توسعه از دیر باز با پدیدهی فرار مغزهامواجه بودهاند. در واقع، فرار مغزها معرف جریان سرمایهی انسانی است که در آن انتقال مهارتها صورت میگیرد. کلمهیBrain مربوط به مهارت یا تبحر فرد است که نوعی ثروت بالقوه محسوب میشود و کلمهیDrain معرف نرخ خروج یا فرار بیش از حد نرمال (طبیعی) نیروی انسانی است. ترکیب این دو کلمه به معنی انتقال بخشی از افراد مستعد در یک نرخ قابل ملاحظه، به خارج از کشور و به ویژه کشورهای پیشرفته و توسعه یافته است. مطالعات در این زمینه از سال ۱۹۵۰ در حوزههای مهاجرت بین المللی نیروی کار، سرمایهی انسانی و تجارت بین الملل آغاز شد (گروبل و اسکات، ۱۹۶۶). این اصطلاح نخستین بار توسط انجمن رویال بریتانیا در اواخر دههی۱۹۵۰ و اوایل دههی۱۹۶۰ برای توصیف جریان خروج فناوران و دانشمندان به کشورهایی مثل کانادا و ایالات متحده استفاده شد. پس از آن، شناخت مهمترین عوامل تعیین کنندهی جریان فرار مغزها اهمیت یافت. با توجه به اینکه بر اساس آمار و اطلاعات موجود، بیشترین میزان فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته، به ویژه کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی صورت میگیرد، در این مقاله مهمترین عوامل مؤثر بر فرار مغزها از کشورهای در حال توسعه به کشورهای عضو این سازمان بررسی میشود.
همچنین، با توجه به ویژگیهای متفاوت اقتصادی – اجتماعی کشورهای در حال توسعه، به منظور پرهیز از مسألهی واریانس ناهمسانی گروهی، آنها را به دو دستهی کشورهای در حال توسعه با درآمد بالا و با درآمد پایین تقسیم کردهایم. در ابتدا ادبیات نظری و تجربی مهاجرت و فرار مغزها ارائه میشود و پس از ارائهی مدل اقتصادسنجی مناسب و شرح دادههای مورد استفاده، الگوی مذکور تخمین زده میشود و تحلیل نتایج ارائه میگردد.
وجود فاصلهی جغرافیایی، تصمیم برای مهاجرت را از طریق هزینههای مهاجرت از قبیل هزینهی حمل و نقل، هزینهی جستجوی اطلاعات، هزینهی روانشناختی ترک محل تولد و دوستان و اقوام نزدیک تحت تأثیر قرار میدهد. این هزینهها با افزایش فاصلهی فیزیکی بین کشورها افزایش پیدا میکند (۰>γ). با در نظر گرفتن اطلاعات کامل و تکنولوژیهای حمل و نقل انتظار میرود که γ عدد بزرگی باشد. چون تمامی این هزینهها آهستهتر از رشد خطی γ افزایش مییابند، بنابراین کشش مهاجرت نسبت به فاصله، طی زمان کاهش مییابد. اما این الگو کامل و قابل اعتماد نیست؛ زیرا کشورها از نظر ویژگیهای منطقهای و سایر شرایط متفاوت هستند. اهمیت این موضوع در آن است که افرادی که تصمیم به مهاجرت میگیرند، باید تفاوت مطلوبیت بین مکان فعلی سکونت و مطلوبیت بالقوه در محل سکونت بعدی را در نظر بگیرند. بخش عمدهای از مطلوبیت ساکنان کشورها از سایر ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی بدست میآید. بنابراین، در عمل بایستی مدل جاذبه با لحاظ پارامترهای معرف سایر ویژگیهای کشور مبدأ و مقصد کاملتر شود.