تعداد صفحات: ۵۲ | قابل ویرایش
مقدمه
مراحل اولیه زندگی بشر در این کره خاکی حالت طبیعی داشته است. گلههای انسانی از طریق شکار، خوشهچینی یا غارت طبیعت، زندگی میکردند. آنان با ابزارسازی از دوره غارت طبیعت به دوره تولید خوراک رسیدند و بدین ترتیب تمدن بپر آغاز گردید. بشر با اختراع خط به جمعآوری تجربیات و ثبت و ضبط آنها پرداخت.
گروههای اولیه به صورت کلان و قبیلهای شکل میگیرند. وضعیت اجتماعی آنان به صورت اشتراکی بوده است. نهادهای اجتماعی عصر حاضر مثل حکومت، مدرسه، اقتصاد، علم، هنر و جنگ هم با تحول گروههای کوچک یاد شده در طول تاریخ به وجود آمدند. نهادهای اجتماعی هر کدام دارای هدف یا اهدافی هستند که نیازهای انسان را برطرف میکنند. برای نیل به اهداف نهادها، ضرورتاً سازمانهایی شکل میگیرند (گلش فومنی، ۱۳۷۹).
مدیریت پدیدهای نوظهور نیست؟ بلکه عمر آن به درازای عمر تاریخ بشری میرسد. انسان در یک پیوستار تاریخی از زندگی انفرادی به زندگی قومی و از زندگی کشاورزی به حیات مدرن صنعتی و نهایتاً به زندگی پیچیده کنونی که با عناوین عصر اتم، الکترونیک، انفجار اطلاعات و عصر آدمهای مصنوعی از آن یاد شده است، پانهاده است.
چین باستان
بدین طریق چینیان در بیش از سه هزار سال قبل با برخی از مفاهیم مدیریت نظیر سازماندهی، تشریح وظایف، همکاری، روشهای ایجاد کارایی و کنترل آشنا بودهاند.
تخصص به وسیله چینیان باستانی مورد تأکید قرار میگرفت؛ بنابراین مشاغل جنبه ارثی داشت. چینیان برای اولین بار انتخاب افراد و نیروی انسانی را به وسیله امتحانات در ۱۲۰ سال قبل از میلاد آغاز کردهاند. آموزش در این تمدن کهن بر محور اندیشههای دو شخصیت بزرگ استوار بوده است: یکی لائوتسه که آموزش و پرورش را ثمره اندیشه و تعقل میدانست و بر زندگی روحی و شیوه فکری مناسب تأکید میکرد،و دیگر کنفوسیوس است که آموزش و پرورش را فرآیندی در جهت محافظت از جامعه و نهادهای آن میدانست.
جمعبندی ویژگیهای دوره پیشنوینگرایی
براساس آنچه گفته شد، مدیریت پدیده نوینی که منشأ و مبدأ پیدایش آن اروپا یا آمریکا باشد،نیست؛ بلکه پدیدهای است که جامعه بشری از ابتدای پیدایش با آن
روبهرو بوده و تمدنهای گذشتته در تکوین آن نقش سازندهای داشتهاند.
از ویژگیهای مدیریت در گذشته، میتوان موارد زیر را نام برد:
۱- توجه به طبیعت و طبیعتگرایی
۲- متکی بر فردگرایی
۳- محوریت داشتن کشاورزی
۴- قابل برگشت نبودن زمان
۵- جهتگیری قبیلهای
۶- بسته عمل کردن فرهنگها
۷- حاکم بودن اشرافیگری
۸- متکی بودن بر آموزش توسط خانواده
۹- اعمال کردن تنبیهات سخت و جدی در آموزش
۱۰- اتکا بر آزمایش و خطا در مدیریت
۱۱- نابرابری حقوق زن و مرد
۱۲- مدیریت نظامی
خصوصیات قرون وسطی
۱- نظام اقتصادی و اجتماعیاش فئودالیته است.
۲- نظم سیاسی آن، حاکمیت قدرت منحصر پاپ به همه است.
۳- نبودن ملیت در قرون وسطی.
۴- عدم مرکزیت سیاسی، یعنی در امت مسیحی (چون پاپ نماینده خداوند است و چون خدا است کسی دیگر حق ندارد بر مردم حکومت کند.
رنسانس: یعنی تولد و تجدد آدمی به دست خودش. انسان یک وقت از مادر زاده میشود ولی در تولد دوم آدمی، مامای آدمی خود آدم است به انتخاب و اختیار خود، نه وراثت، سنت و مذهب، خودش در خودش تجدید ساختمان میکند. بازگشت مسحییت انتقادی و سازنده و متحرک (پروتستانتیسم) علیه فلسفه اسکولاستیک.
دستاوردهای مدرنیسم
۱- در حوزه اجتماعی: تقسیمبندیهای اجتماعی؛ ایجاد دگرگونی و یا متحول ساختن نظام تقسیمبندی اجتماعی رایج.
۲- در حوزهسیاست: در اینجا منظور عرصه سیاست به معنای اعم آن است. شامل تغییر در نظامهای ارزشی و هنجاری که سیاست، حکومت و دولت بر آن استوار هستند.
۳- در حوزهاقتصادک تغییر زیر ساختهای غالب اقتصادی، تحول در روابط اقتصادی میان شهروندان.
۴- در حوزه فرهنگی: تغییر و تحول در نظامهای فرهنگی، تحول در الگوهای نگرش به مسایل زنان، ایجاد حوزههای خاص زنان.
بررسی عللگذار از مرحله پیشنوینگرایی (سنتگرایی) به نوینگرایی (مدرنیسم)
اول: آنکه نظام قانونی آن، شرکتهای تجاری و نهادهای مربوط به آن را قانونمند ساخت.
دوم: برخلاف گذشته که نیروی کار به عنوان رعیت، خان و حاکم ناگزیر از عرضه خود بود، عرضه نیروی کار اختیاری شد.
سوم: تقسیم کار برنامهریزی شده در داخل شرکت به اجرا درآمد.